سلام من ایران رو خیلی خوب گشتم.تقریبا میشه گفت شهر به شهر.تنها استانی که نرفتم سیستان و بلوچستانه که واقعا دوست دارم برم و حتما محوطه ی شهر سوخته رو هم ببینم.من از بچگی عاشق سفر بودم و همسرم هم همین طوره واسه همین خیلی راحت و اسون می ریم سفر.بی بار و بنه ی زیاد.بدون توجه به مدرن بودن یا نبودن.ماشین رو بر می داریم و می زنیم به دل جاده.خیلی کیف می ده . آدم احساس می کنه زمان متوقف شده.2 سال پیش رفتیم کردستان هر شب توی یک شهر بودیم.از قبل هتل جهانگردی رزرو کرده بودیم.شب ها می خوابیدیم و دوش می می گرفتیم روز ها هم رانندگی و کوه و دشت .عااااااااااااااااااالیه.کردستان عید خیلی خلوت بود.خنک بود .جاده ها تقریبا اختصاصی ما.راه های روستایی زیبایی داره.پر از باغ های بادام.شهر کرد.فارسان .سامان و....البته ما هر دو عاشق طبعتیم و واسه همین این طور مسافرت ها که تا دلت بخواد می تونی پات رو بزاری رو ترمز و پیاده شی وسط یه گله بز و بزغاله و عکس بگیری و با چوپان ها یه چایی قند پهلو بزنی خوراکمونه.گاهی توی مسیر با روستایی های باصفایی آشنا شدیم و سوارشون کردیم و رسوندیمشون و کلی ازشون چیزی یاد گرفتیم.با بعضی ها هنوز ارتباط نامه ای هم داریم.واسه همین صاف و خاکی بودن این مسافرت ها عاشقشونم.عاشق چایی توی قوری ذغالی روی منقل.عاشق نیمروی کثیفی که دو تایی می زنیم تو سر و کله ی هم که یه وقت نسوزه!!!عاشق جوراب هایی که توی رودخونه شستیم و آویزون کردیم روی درخت.من عاشق این سفر ها هستم.می خوام دست از این مدرنیته بر دارم برم یه هفته توی دل طبیعت مثل آدم های نخستین زندگی کنم.(خنده)