نوشته بودم که میام از 45 دقیقه زمان خوابوندن طنین می نویسم .
اومدم بنویسم که بد قول نشم.
اولا ً بگم وای که چه لذتی داره ،اول صبح بیدار شدن ،وقتی این فسقلی ها در خواب نازن و آدم رو آزاد می گذارند به حال خودش
خوب من خیلی خونده و شنیده بودم که بچه باید برنامه ی خواب داشته باشه ،یعنی یک سلسه فعالیتهای تکراری هر شب قبل از خوابش انجام بشه ، در واقع اینجوری برای آماده شدن برای خواب به کودک یک زمینه و آمادگی می دیم،به جای اینکه یک هو ببریم توی اتاق خواب و بگیم بخواب.
مدتها پیش خونده بودم ،ولی خوب متاسفاه عملیش نکردم تا همین اواخر ، طی از شیر گرفتن ،تصمیم گرفتم این کار رو آغاز کنم .
برنامه ی خواب طنین به این شکل هست.
- یه چیزی بخوره
-قطره هاش رو بخوره ( شاید تایم مناسبی نباشه ، منتها چون از دست باباش بهتر می خورد ، من هم مدتهاست این تایم بهش می دم که باباش باشه )
- به بابا شب به خیر بگه
- ببرم توی اتاق ،پوشک عوض بکنم
- 4 تا کتاب مخصوص برای قبل از خوابش داره ،که فوق العاده دوستشون داره و بیش از هر کدوم از این برنامه ها ،اون رو به خواب ربط داده ( کتابها : 1- چه جوری میشود ،بال شکسته ای را درمان کرد ،نوشته ی :باب گراهام "
2- من می توانم تنها بخوابم ،نوشته ی زهرا فرمانی
دوتای دیگه رو بعد اسمشون رو می نویسم. )
- بعدم بغلش میکنم که چراغ رو خاموش بکنه
- بغلش میکنم و شروع میکنم واسش قصه ی دوستان و خاطراتی که این اواخز داشته رو به پیشنهاد خودش تعریف میکنم. خود طنین میگه قصه ،بعدم می گه ، مثلا ً قصه ی آبشار ، قصه ی بپر بپر ، قصه ی ارسام و ....
- بعد از اینکه قصه گفتم ،با هم چند تا شعر که لحن ملایم داره می خونیم (مثل تو که ماه قشنگ آسمونی)
- بعد چند تا دعا
- در آخر هم بهش میگم دیگه وقت خوابه ،من دیگه صحبتی نمیکنم که شما بخوابی و بوس می کنیم همدیگه رو و اون سعی میکنه چشماش رو ببنده و همچین فشاری هم میده ،تا بالاخره خواب بره
البته خوب برنامه ی بعد از خاموش شدن چراغ تا خواب رفتنش ، از اینها تشکیل شده ولی ترتیبش گاهی فرق میکنه ، گاهی دلش می خواد تا لحظه ی آخری که چشماش می ره روی هم قصه بشنوه
،گاهی کلی مقاومت میکنه و بهونه های جورواجور میاره که از اتاق بره بیرون. آب می خوام ، شیر می خوام ، برم بابا ببوسم و ...
من سعی میکنم همون ابتدا آب و شیر و هر چیزی که معمولا ً بهونه ش رو می گیره با خودم بیارم توی اتاق . باباش رو هم که خواست ، بابا رو صدا کردم که بیاد توی اتاق ، سعی میکنم در این فاصله از اتاق بیرون نریم و چراغ رو روشن نکنیم