2737
2739
عنوان

مــادر کـافــی باشــیم

| مشاهده متن کامل بحث + 775258 بازدید | 7348 پست
سارا جان .
به نظرم خود شما باید به این سوال پاسخ بدی.
اگر با وجود این برنامه ها ،احساس آرامش میکنی و به همه ی کارهات می رسی . خوب حتما ً برنامه ی منظمی داری.


منصوره جان خوش بگذره.

ستوده جان ،
مسیحا نوشته بود ،در وقت خوشحالی برنامه ریزی نکنید ولی دیگه تو شرایط بحرانی هم نباید برنامه ریزی کرد
ولی باز هم آفرین به اراده ی تو. موفق باشی

من هنوز برنامه ام رو به روی کاغذ نیاوردم.
نمی دونم شاید خیلی سخت می گیرم.
من دارم فکر میکنم از کجا شروع کنم.
الان که عیده، بعد می خوام برم سفر ، بعد اینجور ،بعد اون جور ، خلاصه هیچی سال 92 هم تموم شد و من موندم از کی برنامه ریزی رو شروع کنم
توکل یعنی اجازه دادن به خداوند که خودش تصمیم بگیرد! تو فقط بخواه و آرزو کن اما پیشاپیش شاد باش! و ایمان داشته باش که رویاهایت هم چون بارانی در حال فرو ریختنند! پیشاپیش شاد باش و شکر گذار چرا که خداوند نه به قدر رویاها بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که می بخشد!
مامان جان اون روزهایی که به خودت مرخصی می دی و صبح می خوابی ؟ برای جبران کارهایی که برای این تایم مشخص کرده بودی ، از چه کارهایی می زنی ؟؟
توکل یعنی اجازه دادن به خداوند که خودش تصمیم بگیرد! تو فقط بخواه و آرزو کن اما پیشاپیش شاد باش! و ایمان داشته باش که رویاهایت هم چون بارانی در حال فرو ریختنند! پیشاپیش شاد باش و شکر گذار چرا که خداوند نه به قدر رویاها بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که می بخشد!

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

خوب ولی همچنان در مورد سرگرم کردن طنین موندم.
مسیحا جان غیر از اون 5 ساعت و ساعت خواب دختر گلت.باقی ساعت ها چطور اون رو سرگرم می کردی که به برنامت برسی.
تمام این مدت خودش به تنهایی بازی می کرد؟؟؟


و اینکه در اون 5 ساعت چی می کردی ؟؟؟ آدم بازی کم میاره ؟؟ اون وقت این ساعت بازی ها پیوسته بود. یعنی 2 ساعت پیوسته. یا تقسیم بندی شده بود ؟؟
پارک رفتن و خانه ی بازی جزو این 5 ساعت هست یا جداست؟؟
توکل یعنی اجازه دادن به خداوند که خودش تصمیم بگیرد! تو فقط بخواه و آرزو کن اما پیشاپیش شاد باش! و ایمان داشته باش که رویاهایت هم چون بارانی در حال فرو ریختنند! پیشاپیش شاد باش و شکر گذار چرا که خداوند نه به قدر رویاها بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که می بخشد!
میناز جان

غصه نخور.
خوب از الان شروع کن. دیر نشده که.
من هم در خیلی موارد نظم ندارم. واسه ی همین این مبحث رو پیشنهاد دادم. چون تصمیم گرفتم ، سال 92 یکی از نقطه ی تمرکز ها و اهداف برقراری این نظم باشه.
چون بعید می دونم ،بدون اون ، به هدف اصلی امسالم (تصمیم دارم تا پایان 92 برای آیلتس آماده بشم )، برسم.
توکل یعنی اجازه دادن به خداوند که خودش تصمیم بگیرد! تو فقط بخواه و آرزو کن اما پیشاپیش شاد باش! و ایمان داشته باش که رویاهایت هم چون بارانی در حال فرو ریختنند! پیشاپیش شاد باش و شکر گذار چرا که خداوند نه به قدر رویاها بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که می بخشد!
2728
زنده باد بر ستوده عزیزم :)

منصوره جان سلام به آبهای نیلگون و زهرا جانم برسوووووووووووووون

طاهره جان شما احتمالا زیاد با ما آشنایی نداری . وبلاگم رو بخون خودت متوجه میشی .

سارا مامان باران اگه خودت راضی هستی پس حتما همه چیز خوبه :)


برنامه غذایی ما یک ماهه است . غذاهاشم از هر چی که بلد بودم نوشتم .از مامی سایت میتونید کمک بگیرید بچه ها :)
اگه آدم گذاشت اهلیش کنند , بفهمی نفهمی خودش رو به این دردسر انداخته که کارش به گریه کردن بکشه.
دوستان عزیزم


اگر ما نتونیم نظم رو در ** افکار و احساساتمون ** ایجاد کنیم هرگز بازتابی در زندگی ما به صورت عملی نخواهد داشت و اگر این اتفاق هم نیفته هرگز بچه های ما نظم رو به صورت درونی و نهادینه شده یاد نخواهند گرفت
اگه آدم گذاشت اهلیش کنند , بفهمی نفهمی خودش رو به این دردسر انداخته که کارش به گریه کردن بکشه.
سلام دوستان

مسیحا جان یه سوال

من هم در دوران قبل از ازدواج نا منظم بودم هم الان که بچه دارم ... شوهرم هم خیلی نامنظم هم توی کار هم وقت هم خونه

من خیلی از خودم ناراضیم ... دخترم خیلی توانایی داره ولی من با کسلی و بی حوصلگی همش باهاش رفتار میکنم ولی باز هم خودش منو کوک میکنه برای بازی کردن ... منو مجبور میکنه و از من میخواد که توی بازی هاش شریک باشم ..

خیلی چیز ها هم بلده و باهاشون مشغوله ....مثلاً کتاب خوندن خیلی دوست داره حمام کردنو و شعر خوندن و حتی کارت بازی های تراشه های الماس و خیلی خوب یاد میگیره ولی من تا حالا خیلی کم باهاش کار کردم ...

بی نظمی من هم توی خواب هست هم توی غذا هم توی مرتب کردن خونه .وخیلی چیز های دیگه... من هر 2 هفته 1 بار کارگر دارم و کار های خونم با اونه ولی اصلاً حس خوبی ندارم


یه پست هات و خوندم با مریمناز که نصف شبی بی خوابی زده بود به سرش و تو کلی باهاش بازی کردی و حتی عکس گرفتی از کارهاش و توی وبلاگت گذاشته بودی .... من خیلی خواب خودم برام مهمه وحشتناااااااااک

کاش یه نمونه از برنامه ریزی تو میگذاشتی تا ما به سبک خونه و شرایطمون ازش ایده بگیریم و بتونیم ازش بهره مند بشیم

ببخشید حتی نوشته هام هم الان بی نظم چون هرچی به ذهنم اومد و همین جوری نوشتم امید وارم بتونی به من راهنمایی کنی تا حداقل از این حالت بیام بیرون

واقعاً خانمی خوش به حال همسر و فرزندت خدا حفظت کنه هم برای اونها هم برای ما
نگاهت با نگاهم کرد برخورد .....خدا مرگت بده حالم بهم خورد [smiley]s/sm80.gif[/smiley]
[smiley]s/sm_60.gif[/smiley]
من هم سوال طاهره رو داشتم در مورد اینکه مسیحاجان این پنج ساعت در روز رو چطوری کامل و مفید با دخترت بازی میکنی!!

اخه تقریبا من هرروز هر بازی که باهاش میکنم فقط ممکنه ده دقیقه سرگرم شه.

مثلا مکعب ها فقط پنج دقیقه!! رو هم میزاره و بعد براش تکراری میشه.منم باهاش انجام میدم تا تشویق شه امام معمولا خیلی طول نمیکشه!!

بازی های دیگه هم همین طور!!

مثل حلقه هوش...و یا اهنگ ورزش رو میزارم و با هم میدویم.....

و یا خط خطی کردن....

توپ بازی.....

قل خوردن وووووو...

ممکنه صبح در طول یکی دوساعت همه اینها رو تنجام بدیم.....

ولی بعدش نمیدونم چجوری سرگرمش کنم!!!

البته اگر بخوایم همکاری در کارهای خونه رو هم جزو بازی قرار بدیم باید بگم من هم روزی تقریبا شش هفت ساعت با دخترم میگذرونم.

مثل مرتب کردن اتاق و یا پیدا کردن یه وسیله و یا دستمال کردن جاهای مختلف خونه.


اگر این ها هم جزو بازی و رسیدگی به کودک محسوب میشه بهم بگید تا یکم از عذاب وجدانی که دارم خلاص شم.!!!!


راستی دخترم خیلی نمیتونه تنها سرگرم کنه خودشو.

شکرت خداجون
2738
یه چیز دیگه من ذاتا ادم شلوغ و شیطونی نیستم فکر میکنم همین باعث شده تا اروم باشم و محیط خوننه هم تقریبا اروم باشه...

بهمین خاطر بازی های شلوغ و پرهیجان رو خیلی نمیتونم طولانی واسه دخترم انجام بدم.

بنظرتون این بده؟نیاز هست خودمو تغییر بدم؟
شکرت خداجون
سلام به همه دوستان عزیز و سلام ویژه خدمت مسیحا جان.من تازه اینجا رو پیدا کردم. به خاطر مشغله زیاد و داشتن دوتا بچه کوچیک نتونستم تمام مطالب قبلی رو بخونم و استفاده کنم. ولی از امروز اگه منو توی جمع خودتون بپذیرید خوشحال میشم از تجربیاتتون استفاده کنم با آرزوی سلامتی برای تک تک شما عزیزان...
چه سخت است در دل گریستن و سخنی بر زبان نراندن،چه سخت است بدون او زیستن و چهره پرمهر،خندان،باصفا و صمیمی او را در خاک جستن.......
سحر خانم براتون یک ایمیل فرستادم. اگر فرصت کردید ،پاسخ بدید. ممنون میشم
توکل یعنی اجازه دادن به خداوند که خودش تصمیم بگیرد! تو فقط بخواه و آرزو کن اما پیشاپیش شاد باش! و ایمان داشته باش که رویاهایت هم چون بارانی در حال فرو ریختنند! پیشاپیش شاد باش و شکر گذار چرا که خداوند نه به قدر رویاها بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که می بخشد!
نوشته بودم که میام از 45 دقیقه زمان خوابوندن طنین می نویسم .
اومدم بنویسم که بد قول نشم.
اولا ً بگم وای که چه لذتی داره ،اول صبح بیدار شدن ،وقتی این فسقلی ها در خواب نازن و آدم رو آزاد می گذارند به حال خودش


خوب من خیلی خونده و شنیده بودم که بچه باید برنامه ی خواب داشته باشه ،یعنی یک سلسه فعالیتهای تکراری هر شب قبل از خوابش انجام بشه ، در واقع اینجوری برای آماده شدن برای خواب به کودک یک زمینه و آمادگی می دیم،به جای اینکه یک هو ببریم توی اتاق خواب و بگیم بخواب.
مدتها پیش خونده بودم ،ولی خوب متاسفاه عملیش نکردم تا همین اواخر ، طی از شیر گرفتن ،تصمیم گرفتم این کار رو آغاز کنم .
برنامه ی خواب طنین به این شکل هست.
- یه چیزی بخوره
-قطره هاش رو بخوره ( شاید تایم مناسبی نباشه ، منتها چون از دست باباش بهتر می خورد ، من هم مدتهاست این تایم بهش می دم که باباش باشه )
- به بابا شب به خیر بگه
- ببرم توی اتاق ،پوشک عوض بکنم
- 4 تا کتاب مخصوص برای قبل از خوابش داره ،که فوق العاده دوستشون داره و بیش از هر کدوم از این برنامه ها ،اون رو به خواب ربط داده ( کتابها : 1- چه جوری میشود ،بال شکسته ای را درمان کرد ،نوشته ی :باب گراهام "
2- من می توانم تنها بخوابم ،نوشته ی زهرا فرمانی
دوتای دیگه رو بعد اسمشون رو می نویسم. )
- بعدم بغلش میکنم که چراغ رو خاموش بکنه
- بغلش میکنم و شروع میکنم واسش قصه ی دوستان و خاطراتی که این اواخز داشته رو به پیشنهاد خودش تعریف میکنم. خود طنین میگه قصه ،بعدم می گه ، مثلا ً قصه ی آبشار ، قصه ی بپر بپر ، قصه ی ارسام و ....

- بعد از اینکه قصه گفتم ،با هم چند تا شعر که لحن ملایم داره می خونیم (مثل تو که ماه قشنگ آسمونی)
- بعد چند تا دعا
- در آخر هم بهش میگم دیگه وقت خوابه ،من دیگه صحبتی نمیکنم که شما بخوابی و بوس می کنیم همدیگه رو و اون سعی میکنه چشماش رو ببنده و همچین فشاری هم میده ،تا بالاخره خواب بره

البته خوب برنامه ی بعد از خاموش شدن چراغ تا خواب رفتنش ، از اینها تشکیل شده ولی ترتیبش گاهی فرق میکنه ، گاهی دلش می خواد تا لحظه ی آخری که چشماش می ره روی هم قصه بشنوه
،گاهی کلی مقاومت میکنه و بهونه های جورواجور میاره که از اتاق بره بیرون. آب می خوام ، شیر می خوام ، برم بابا ببوسم و ...

من سعی میکنم همون ابتدا آب و شیر و هر چیزی که معمولا ً بهونه ش رو می گیره با خودم بیارم توی اتاق . باباش رو هم که خواست ، بابا رو صدا کردم که بیاد توی اتاق ، سعی میکنم در این فاصله از اتاق بیرون نریم و چراغ رو روشن نکنیم
توکل یعنی اجازه دادن به خداوند که خودش تصمیم بگیرد! تو فقط بخواه و آرزو کن اما پیشاپیش شاد باش! و ایمان داشته باش که رویاهایت هم چون بارانی در حال فرو ریختنند! پیشاپیش شاد باش و شکر گذار چرا که خداوند نه به قدر رویاها بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که می بخشد!
این مشخصات یکی دیگه از کتاب ها که خیلی دوستش داره
http://buy-book.ir/9789644174377

اسم اون یکی هم دقیق الان یادم نمیاد .
ولی شعرش این هست.
http://tinab.mihanblog.com/post/68
توکل یعنی اجازه دادن به خداوند که خودش تصمیم بگیرد! تو فقط بخواه و آرزو کن اما پیشاپیش شاد باش! و ایمان داشته باش که رویاهایت هم چون بارانی در حال فرو ریختنند! پیشاپیش شاد باش و شکر گذار چرا که خداوند نه به قدر رویاها بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که می بخشد!
هر چند دیشب ،این 45 دقیقه شد ،75 دقیقه .
اونم به دلیل بی موقع بستنی خوردن،که حسابی خواب رو از چشماش پروند.

توکل یعنی اجازه دادن به خداوند که خودش تصمیم بگیرد! تو فقط بخواه و آرزو کن اما پیشاپیش شاد باش! و ایمان داشته باش که رویاهایت هم چون بارانی در حال فرو ریختنند! پیشاپیش شاد باش و شکر گذار چرا که خداوند نه به قدر رویاها بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که می بخشد!
*کنترل افکار و احساسات*

جالب بود. نکته ی بسیار مهمیه.
گاهی علت عدم اجرای برنامه ها بی حوصلگی ناشی از یک ناراحتی یا عصبانیت هست. طوری که یک روز آدم رو ممکنه خراب بکنه.
توکل یعنی اجازه دادن به خداوند که خودش تصمیم بگیرد! تو فقط بخواه و آرزو کن اما پیشاپیش شاد باش! و ایمان داشته باش که رویاهایت هم چون بارانی در حال فرو ریختنند! پیشاپیش شاد باش و شکر گذار چرا که خداوند نه به قدر رویاها بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که می بخشد!
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687