مشکل با همسر و خانواده همسر

همینه دیگه.مشکل این شوهر اقاها هستن وبسسسس

نگران نباش. حل میشه. از این به بعد اینجوری باش. مثل قبل مهربون با محبت باش اما به اندازه و به موقع. اگه میخوای کمک کنی. کمک کن. اما همه کارها رو ننداز گردن خودت. مثلا من وقتی میرم خونه مادر شوهرم و وقتی بخوام کار بکنم. همونطوری که دارم ظرف میشورم به خواهر شوهرم میگم مثلا اون قابلمه زو تمیز کن برام بیار. یا اون ظرفها که رو زمینه رو برام جمع کن بیار. و وقتی ظرفهام تمام میشه میگم خواهری جون. گاز دیگه با توء. یا وقتی هم عروسهام هم باشن. دیگه نیاز نیست حرفی بزنیم .همه با هم کارها رو تقسیم میکنیم. خواهر شوهرهامون هم کمک میکنن. همزمان با کار کردن مدیریت هم بکن. فکر کن. من تو مراسم ختم برادر شوهرم ده روز اونجا تمام کارها با خودم بود اما مدیریت میکردم. و همزمان با کار کردن به بقیه هم کار میدادم. و هرکسی رو مسئول یه چیزز میکردم. خودم هم بالا سرشون بودم. اینجوری هم تو چشم بودم هم اینکه بقیه رو به کار کردن وادار کردم 

خوبی کردی فکر کردن وظیفته پررو شدن 

شوهرت اگه کاری نداره اعتراضی به تغییر رفتارت باهاشون نداره ادامه بده اگه چیزی گفت براش توضیح بده کلا شوهرت را داشته باش