سلام
رفتیم دکتر ، ساعت شش نوبت داده ، دکتر تازه ساعت هفت تشریف فرما شدن ، شوهرم رفت تو ماشین بشینه چون مرد تو مطب نموند ، دگتر اومد و تموم شد هرچی زنگ میزنم جواب نمیداد.
رفتم جا ماشین میبینم اقا بخاری ماشینو روشن کرده گرفته خوابیده ، درب زدم قفل رو باز کرد ، رفتم تو میبینم اندازه کله گاو ، یک پفک گرفته و خورده وخوابیده
عکس پفک رو هم گرفتم که بعدنزنه زیرش.