2733
2734
عنوان

خانم خوشگلایی که حس میکنن زندگیشون سرد شده بیان یه لحظه

| مشاهده متن کامل بحث + 1326877 بازدید | 33786 پست
سلام عزیزم تبریک میگم بخاطر بارداریتون  بسلامتی به دنیا بیاد  و اما سوالتون راجبه زندگیم ...

سلامت باشین عزیزم 

میدونم همه مشکلاتی دارن هیچکس بی مشکل نیس

مشکل منم این زبون تلخمه اصلا خیلی درمونده موندم 

الان ک اینارو مینویسم باشوهرم اشتی تواوج خوشبختیم ولی تو ظاهر از درون آشوبم😔😔😔😔

سلامت باشین عزیزم  میدونم همه مشکلاتی دارن هیچکس بی مشکل نیس مشکل منم این زبون تلخمه اصلا خیل ...

اینکه با خانواده شوهر یجا باشین واقعا سخته 

کاملا درکت میکنم

ولی اینو بدون که تامین کردن خانوادش فقط مشکل تو نیست 

همه ی مردای ایرانی همینن😄 

سعی کن هضمش کنی 

چون هیچ راهی نیست که تغییرشون بدی 

پس خودت تغییر کن 

نگو چرا واسع مادرشون روسری خرید ، بلکه همه تمرکزت رو بزار رو روسری خودت و ازش نهایت لذت رو ببر و قربون شوهرت برو که برات روسری خریده 


‏همه فکر میکنن من رازدارم ولی واقعیت اینکه من یادم میره چی گفتین🤦🏻‍♂️😂


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اینکه با خانواده شوهر یجا باشین واقعا سخته  کاملا درکت میکنم ولی اینو بدون که تامین کردن خانو ...

اره عزیزم سخته ولی امکان جداشدن ماحدمون هست ک میخام ب کمک شما و یاری خدا راضیش کنم ک جداشیم چون خیلی خیلی سختمع دائم سروصدا رفت و امدای زیاد و ناگهانی و سرزده اومدن توخونم و سرک کشیدن تو همه ی کارام.شاید باورتون نشه ک یبار نشده توخونم چیزی بخورم یا بخرم ک ندونن چی خوردم  و خریدم ک متاسفانه مادرشوهرمم زودی ب خواهرشوهر جاری خبر میده من عصبانی میشم از این کاراشون

2731
چه خوب که آنلاین هستین  سلام جانم خوشحالم از آشناییتون و ممنون منو لایق دونستین تا مشکلتون رو ...

من از تنهایی به شدت میترسم ازاینکه تنها بمونم و هیچ همسری نداشته باشم تا باهاش دردو دل کنم از طلاق مجدد خیلی میترسم خیییلی همسرمو تقریبن دوسدارم البته مطمئن نیستم شاید وابستش شدم و اسمش عشق نیست شایدبخاطر ترسم از تنهابودنه نمیدونم والا ولی به شدت ازطلاق میترسم

ماماناچه حسی دارید وقتی بچه توشکمتون تکون میخوره باتصورشم قلبم میریزه موهای تنم سیخ میشه دیگه صبرم تموم شده گذشت اون جونیم بچگیم خوشگلیم شدم یه زن بالغ و پخته که هنوز هیچکس بهش نگفته مامان.منم دیگه خسته شدم بعضی شبا برا خودم رویامیبافم خودموحامله تصور میکنم وای که چه حس خوبیه دکترا جوابمون کردن گفتن فقط جنین اهدایی شوهرم دیگه ازسرش افتاده میگه دیگه حس بچه نداره خسته شدم از بس برای بچه خواهر و برادر و خواهرشوهر مادری کردم و خودم یواشکی مادرشون تصور کردم که چه حسی دارم اگه بچم باشه از عمق وجودم براشون مادری کردم ولی اونابه من نمیگن مامان.اونا بعدازچندساعت منو پس میزنن و میگن مامانمومیخام اونجاست که میفهمم من چقدرتنهام چقدر بی کس.راستی اگه بمیرم کی میفهمه من نیستم حسرت خیلی چیزاموند رودلم برای منم بادلای پاکتون دعا کنید تا خدا معجزشو نشونم بده😢😢

گلبوته عزیزم هرکتری کردم هرحرفی زدم شوهرم درست نقطه مقابلم ایستاد بهش میگم خواهرت فلان کارو کرد میگه خب خواهرتوهم کرد میگم خونه مامانت کمتر برو بقیه با زناشون میان تو هم بزار اگه منودعوت کردن برو وقتی تنهایی میری ارزش منو زیرسوال میبری میگه پس تو هم نرو آخه بابا من زنم تو این شهر که محل کارمه فقط پدرومادرمو دارم برم تنها خونه خودشو بامن مقایسه میکنه اونقدر زندگیمو باختم که دیگه میگم ولش کن مگه میخاد چی بشه دیگه ولش کردم ولی ته دلم آشوبه چرا خانوادشو ول نمیکنه من نمیگم کامل ول کن میگم برو سربزن ولی نه همش درماه یبار برو سربزنو بیا شاموناهار نمون میگه نه من میرمو میام به تو ربطی نداره اینکه ازهم دوریم هم مزید برعلته الان به من بگو چکار کنم ماکلن درهفته 1روز پیش همیم که اونم الان 5هفتس نیومده الان من چکار کنم.دیروز برام پول ریخته حساب بادست پس میزنه با پاپیش میگم پول ریختی میگه آره میگم خب چته میگه صدبارگفتم منو خسته نکن ولت میکنم الان دیگه نمیخامت.میگم انتظار داری تو سر منم میزنید من سکوت کنم و هیجی نگم.اینم بگم جاریم تو سرشم میزنن چون خانواده نداره هیچی نمیگه الان احساس میکنم باکاراش میخاد منم اونجوری کنه انتظار داره 6رکاردوسداره بکنه هرکی هرچی دوسداره به من بگه و من هیچی نگم هیچی.به من بگید چکار کنم.خدا خیرتون بده

ماماناچه حسی دارید وقتی بچه توشکمتون تکون میخوره باتصورشم قلبم میریزه موهای تنم سیخ میشه دیگه صبرم تموم شده گذشت اون جونیم بچگیم خوشگلیم شدم یه زن بالغ و پخته که هنوز هیچکس بهش نگفته مامان.منم دیگه خسته شدم بعضی شبا برا خودم رویامیبافم خودموحامله تصور میکنم وای که چه حس خوبیه دکترا جوابمون کردن گفتن فقط جنین اهدایی شوهرم دیگه ازسرش افتاده میگه دیگه حس بچه نداره خسته شدم از بس برای بچه خواهر و برادر و خواهرشوهر مادری کردم و خودم یواشکی مادرشون تصور کردم که چه حسی دارم اگه بچم باشه از عمق وجودم براشون مادری کردم ولی اونابه من نمیگن مامان.اونا بعدازچندساعت منو پس میزنن و میگن مامانمومیخام اونجاست که میفهمم من چقدرتنهام چقدر بی کس.راستی اگه بمیرم کی میفهمه من نیستم حسرت خیلی چیزاموند رودلم برای منم بادلای پاکتون دعا کنید تا خدا معجزشو نشونم بده😢😢

متاسفانه دعوامون شد میگه تو پشت من نیستی اون به من بی احترامی میکنه تو تحویلش میگیری ولی به خدا اصلا محلش نذاشتم همه فامیل بودن کمک مامانم شیرینی تعارف کردم میگه از قبل بهت گفتم محلش نذار یه سوال خواسته ها وتوقعات بیجا رو چکار کنم عادتش نشه قبلنا آویزون بودم الان خودم میکیرم بعد دعوا سکوت کردم خودش خواب بودم از پشت بغل کردم این برام پیشرفته دوسم داره ولی میگه باید حرفام گوش بدی مامان بابام و ملاحظه فامیلم گفتم میگه من برای کسی زندگی نمی کنم میگه اون با من دست نداد جلو همه کسی چیزی گفت یعنی برای حرف مردم یه دفعه پدر شوهرم با خواهر شوهرم در مورد شوهرش شوخی کرد اونم حسابی جواب باباش داد مامانشونن اینو دست گرفت که دخترم پشت شوهرشه همش به من میگه تو پشن من نیستی کلا خیلی گوشیه ببخشید طولانی شد

سختی های زندگی بی حکمت نیست و پشت مشکلات و سختی های زندگی حکمتی الهی نهفته است که شاید بر ما پوشیده باشد
گلبوته عزیزم هرکتری کردم هرحرفی زدم شوهرم درست نقطه مقابلم ایستاد بهش میگم خواهرت فلان کارو کرد میگه ...

عزیز دلم ولی خب این زندگیه شما هم بی شباهت به زندگی دختر مجردی که دوست پسرشو هفته ای یبار میبینه و گهگاهی تلفنی حرف میزنن نیست !!

تازه اونا با عشق حرف میزنن و حس خوب از هم میگیرن ، شما با کنایه و متلک و دعوا حرف میزنید ،بعد قطع کردن یه دنیا حرص و فکر و خیال برات میمونه ....


اینکه همسرتون پول ریخته با پا پیش کشیدن نیست ، اون وکیله و علمش رو داره 

با این پول ریختن داره مدرک جمع میکنه که یعنی من نفقش رو میدم که شما بعدا نتونی اعتراضی داشته باشی


اینو خواهرانه میگم 

به چشم تلنگر نگاه کن ، نبود شما کنار همسرت، دعوا ها و بحث کردنتون 

مشکلات بین شما و خانوادش ، دوریتون و نیومدن یک ماهه ی شوهرت 

همه و همه نشون میده خونوادش دارن برنده میشن 


اگر ادامه ی این زندگی و جنگیدن بخاطر این مرد فایده نداره ازش بگذر و اصلا حرف کسی برات مهم نباشه 

بخاطر حرف مردم زندگی نکن ، چون هر کاری کنی یه حرفی دارن که بزنن 


ولی اگر میخوای به این زندگی ادامه بدی باید دست از اشتباهاتت برداری 

اشتباه اولت ، به هیچ عنوان از شوهرت نخوای فاصله بگیره از خانوادش 

هرچقدر خانوادش آدم های بدی باشن ، هر چقدر ظالم و ستمگر ، باز خانوادشن 

پس باید سکوت کنی و صبوری 

شده از کارت دست بکشی این کارو بکن و برو پیش شوهرت زندگی کن 

دخالت تو رابطه برادر خواهریش نکن 

خانوادش هر توهینی کردن فعلا سکوت کن 

چون باید فشار به شوهرت از سمت تو کم بشه 

شوهرت بین تو و خانوادش گیر کرده و با توجه به ظواهر اونا از تو جلوتر هستن 

به هیچ عنوان فعلا بحث دکتر و بچه رو پیش نکش ، چون شوهرت به اندازه کافی بخاطر مشکلش که به نوعی مردونگیشو زیر سوال برده دلشکسته هست ، پس فعلا از این موضوع بکش کنار به وقتش 


حالا به حرفام خوب فکر کن ببین میخوای زندگی کنی 

اگر جوابت مثبته بیشتر باهم حرف میزنیم 

ولی یادت باشه 

تو همین الانشم تنهایی !


‏همه فکر میکنن من رازدارم ولی واقعیت اینکه من یادم میره چی گفتین🤦🏻‍♂️😂
البته اینم بگم که خدایی حرف حرف من توخونه شوهرم خیلی بحرفمه و میخوام ک زودی اخلاقای بدم ترک کنم تا ب ...

خب با سکوت و صبوری حتما موفق میشی 

یه تاپیک دارم  شروعی جدید برای ملکه ها 

صفحه ۲۴ و ۲۵ رویای عزیزمون راجبه کنترل خشم مطلب گذاشتن 

حتما بخون ، امیدوارم با تمرین موفق بشی 

‏همه فکر میکنن من رازدارم ولی واقعیت اینکه من یادم میره چی گفتین🤦🏻‍♂️😂
متاسفانه دعوامون شد میگه تو پشت من نیستی اون به من بی احترامی میکنه تو تحویلش میگیری ولی به خدا اصلا ...

ببین خانوم خوشگل من جواب های احتمالی همسرتون رو میدونم 

هممون تجربه زندگی متاهلی و اینجور بحث هارو داریم 

نوع گفتار شما مهمه

اینکه چه زمانی جمله هارو بازگو کنی .با چه لحنی !!

وقتی شوهرتون مثلا بی منطق میگه من واسع دل خودم زندگی میکنم شما چجور جوابی میدی !!!؟

اینا همشون مهمه جانم 

کم کم با تمرین سکوت کردن و صبوری رو باید یاد بگیری


و اما حرف مادرشوهرتون 

این مسئله طبیعیه اگر عروس این کارو میکرد نشان از بی ادبیِ عروسه

وقتی دخترشون با پدرش بد صحبت کنه داره از همسرش دفاع میکنه 


به این حرف ها توجه نکن 

فقط تو حال خوب خودتو شوهرت بگو خودت نیستی ولی خدات هست 

همیشه پیش خونوادم از خوبیات میگم ( و مثال بزن بگو مثلا میگم‌تو خونه چقدر کمک میکنی ، واسع نگهداری بچه چقدر زحمت میکشی ، و کارهای خوب شوهرت رو مثال بزن ) 

بگو از اول جوری برخورد کردم که کسی به خودش اجازه نمیده راجبت حرفی بزنه 

همه میدونن تو خط قرمز منی و من چقدر روت حساسم 


انقدر بگو که ملکه ذهن همسرت بشه 

‏همه فکر میکنن من رازدارم ولی واقعیت اینکه من یادم میره چی گفتین🤦🏻‍♂️😂

زندگیم بالا پایین زیادی داشته ۱۴ سال ازدواج کردم تا کتک کاری با بابام بازم به خاطر بچه ها بخشیدم همش گذشت کردم تو خودم ریختم و گریه تو تنهایی البته دعواآخر رفتم قهر برا طلاق ولی اومد منت کشی حالا یا ترسید یا برای سند خونه نمی دونم چون به نام مامانم بود وکالت گرفت هنوز تو رهن بانکه از خانوادش حساب میبره از اینکه کنارش بذارن ترس داره جلو اونا خیلی منو تحویل نمی گرفت اوایل وحشتناک بود مثلا تو مهمونیا می رفت پایین پای مامانش میشت دستشم میذاشت رو پای مامانش منم تازه عروس تنهایی یه طرف اتاق الان مثلا زندگیم خوبه ولی می خوام جوری بشه که به من و حرفام اهمیت بده همش دنبال تایید اوناست

سختی های زندگی بی حکمت نیست و پشت مشکلات و سختی های زندگی حکمتی الهی نهفته است که شاید بر ما پوشیده باشد
زندگیم بالا پایین زیادی داشته ۱۴ سال ازدواج کردم تا کتک کاری با بابام بازم به خاطر بچه ها بخشیدم همش ...

متاسفم بخاطر شرایط سختی که داشتی 

میشه بیشتر برام بگی 

تا جایی که میتونی برام تعریف کن 

مثلا چند سالته 

تو این چهارده سال چند بار رفتی قهر خونه پدر 

چندتا بچه داری و چند سالشونه 

رفت و آمدت با خونواده خودت و شوهرت چندبار در هفتست ؟ 

‏همه فکر میکنن من رازدارم ولی واقعیت اینکه من یادم میره چی گفتین🤦🏻‍♂️😂
خواهش میکنم عزیز دلم 🌹

خوشحالم واست که خوشبخت شدی وبعداز سختیهای زیاد به ارامش رسیدی.ولی همه ی زندگیها درست شدنی نیست

وروزی آدمها یک بار برای همیشه از چشمانت می افتند....مهم نیست نسبتشان چقدر نزدیک است یا چقدر دور.....مهم اینست تا ابد هیچ حسی به آنها نخواهی داشت!!!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

داستان شراره

sarin87 | 2 دقیقه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز