سلام
سعی می کنم خلاصه بگم ک حوصله تون رو سر نبرم هرجا سوالی بود بپرسید من در خدمتم.
پدر شوهر من چند وقته دچار بیماری شدن و تحت درمانن.خانواده همسرم ب این خاطر ک من مخالف رابطه هرروزه و دخالت خانواده همسرم خصوصا خواهرش تو زندگیم بودم و ب اصرار من رابطه رو کمتر کردن شدیدا از من متنفرن و متاسفانه از هر رفتار من عیب جویی و بهانه جویی می کنن.مثلا میگن چرا لبخند زد و بعد حرف زد.چرا پاش رو انداخت رو پاش؟و...و من و همسرم رو عامل بیماری پدر شوهرم می دونن.حالا قراره همسرم بره پیش خانواده اش اما خانواده اش اصلا قبول نمی کنن ک منو همراه خودش ببره و میگن باید خودت تنها بیای.دو سه بار قبل هم همسرم تنها رفت.حالا همسرم ب من اصرار می کنه ک باید بیای.من باید چیکار کنم؟