2737
2734
منم با نامحرم قاطی نمیشم اما بعضی نامحرمها هستند که خیلی باهاشون برخورد میکنیم مثل شوهر خواهر داماد و داماد خانواده شوهر
بحثم سر همه اینهاست الخصوص برادر شوشو
پرنسس جان به نظر من چون ایشون مجردهستند بهتره خیلی رعایت کنید.نمی دونم چندساله ازدواج کردید .اگر مثلا10 سال گذشته باشه احساس صمیمیت و خواهربرادری شکل میگیره به عنوان مثال ممکنه کسی وقتی ازدواج کرده باشه برادرشوهرش 13 ساله یاشه والان 23 سالش شده باشه دراین موارد صمیمیت هیچ مشکلی ایجادنمی کنه چون اون پسر به دید خواهر می بینه و...اما اگر زمان زیادی ازازدواجتون نمیگذره به نظرم بیشتر مراقب باشید و سعی کنید شوخی و خنده و صمیمیت نداشته باشید تا مشکلی پیش نیاد.مطمئنا ایشون رابطشون با برادرشون حفظ خواهدشد چه شما صمیمی باشی چه نباشی.رابطه خواهروبرادری رابطه خونی است و محکمترازاین حرفهاست.

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

پرنسس جان به نظر من هر چیزی به اندازه خودش خوبه و اگر که خانواده اش خوششون نمی یاد ازش یه کم فاصله بگیر در ضمن برادر شوهر ها وقتی که زن می گیرند خیلی عوض می شن و اگه جاریت آدم بدجنسی باشه اونم ازش پشتیبانی میکنه اونوقت به خاطر این محبتهایی که الان داری بهش می کنی ناراحت میشی
وای پرنسس جون کلی خندیدم وقتی اسم تاپیکتو دیدم عزیزم(البته قصد جسارت نداشتم برام جالب بود)

خانمی خیلی خوشحالم که دلت می خواد در سایه دین و شرعیات با خانواده همسرت هم نزدیک باشی...

من سه تا برادر شوهر دارم که دو تا شون با وجود اینکه از همسری بزرگترن اما دیرتر ازدواج کردن... جاری اولیه به از

شمانباشه خیلی دختر خوبیه... دومیه کمی خرده شیشه مانع از رفت وآمدهاش شد ... الانم همه باهاش قطع رابطه کردن...

من برادر شوهرامو به چشم برادری دوسشون دارم(غیر از دومی) ... احترامشونو نگه می دارم بعضی وقتها هم که

شیطون گولم می زنه یکم شوخی میکنم البته نه غیر متعارف و جلف... تولدشونو تیریک میگم... اوناهم با توجه به

اینکه خواهر ندارن ما دو تا رو مثل خواهر می دونن... مثلاً برادرشوهر کوچیکه جلوی جاری دومی با شلوارک میگشت

ولی تامیفهمید من اومدم می رفتو لباس تن می کرد... میشه عزیزم با کمی متانت و قار با برادر شوهر هم راحت بود

امسال تولد برادر شوهر کوچیکه که تازه هم عقد کرده یه بلوز گرفتم که خیلی هم قیمتی نداشت ولی از ذوقش نم

دونست چی کار کنه... هی میرفت جلوی آیینه می گفت خیلی قشنگه... این نه فعل حرامی بود نه کار سبکی!!!
2731
پرنسس جون منم 3 تا برادر شوهر دارم . یکیشون از شوهرم بزرگتره و دوتای دیگه مجرد و کوچیکترن. دوتایی که کوچیکترن خیلی خیلی خوبن ولی امان از اون بزرگه یعنی حاضرم بمیرم ولی نبینمش اینقدر که حسود و خاله زنکه . اینقدری که خودش با من و زندگیم حسادت می کنه خانومش نمی کنه .....یه بار باعث شد من و شو هرم چنان دعوایی بکنیم که برای اولین بار پای خانواده هامون وسط کشیده شد .
ولی کلا من یه نصیحت بهت می کنم با برادر شوهرات زیاد صمیمی نشو هر چند من خودم اول اینطوری نبودم و بعد از این مسئله تصمیم گرفتم رفتارمو تغییر بدم.حتی مطمئن نیستم اون دوتا کوچیکه هم بعد از ازدواج همینطوری بمونن.
سلام
من یه برادر شوهر مجرد دارم که یکسال ازم بزرگتره و خیلی وقتها با ما زندگی می کنه
شوهرم حدود 15 سال از من بزرگتره و من از نظر کلامی و احساسی به برادر شوهرم خیلی نزدیکتر از شوهرم هستم
اما هیچ وقت نه من و نه برادر شوهرم پامونو از گلیم خودمون دراز تر نکردیم و احترام فامیلی همدیگرو نگه داشتیم
گاهی وقتا از صبح که شوهرم میرفت سر کار تا شب ما باهم تنها بودیم و اینقدر حرف میزدیم که خسته میشدیم
اینقدری که من توی چندماهی که با برادر شوهرم زندگی کردیم باهم حرف زدیم با شوهرم توی سه سال زندگی مشترک حرف نزدیم
نمی دونم شناخت شما از اوضاع من چجوریه ولی واقعا من هیچ وقت احساس ناجوری نسبت به برادره نداشتم
اما از اینکه اینقدر وحشتناک از همسرم دورم عذاب میکشم
پیش خودم فکر می کنم که اگه فاصله سنی ما کمتر بود چقدر من از زندگیم راضی تر بودم اما بالاخره اون شوهرمه و من بهش وفادارم حتی اگه اون جای زیادی توی قلبم نداشته باشه.
عزیزم احترام وسلام والسلام شوخی وصمیمیت مشکل ساز خواهد بود البته نه اینکه لزوما درعمل قابل درک ومشاهده باشه
http://www.taranomemehr.blogfa.com **وبلاگ ترنم مهر** ادرس کلوپ بنیاد نیکوکاری http://old.ninisite.com/clubs/detail.asp?clubID=19528 اللهم صل علی محمد وال محمدو عجل فرجهم
2738
سلام من خودم خواهر شوهر هستم در واقع سه تا برادر دارم که همه از من کوچکتر برادر بزرگه که که در واقع از برادر های دیگم بزرگتر بود وقتی که زن گرفت خیلی برادر های دیگم و تحویل می گرفت در واقع براشون مثل یک خواهر بود اونا هم خیلی دوستش داشتند و الان هم دارند ولی بعد از ان که زن گرفتند زناشون به رابطه اونها حسادت می کردند اونم خیلی زیاد کاملا واضخ و تو روی همه با بررادرام هر کدوم به یک روشی دعوا می کردند که چرا با عروس اولی شوخی می کنند یا خوش و بش می کنندو مدام برادرای دومی و سومی با زناشون دعواشون می شد سر همین مسئله تا رابطه سرد کردند و الان باهم حرف می زندد ولی بدون شوخی است یا اگر قبلا برادرام برای عروس اولی کاری انجام می داند الان دیگه زناشون نمی گذارند با اینکه هنوزم برادرام می گن که ما عروس اولی رو دوست دارند ولی خوب خوب روابط خیلی محدود تر شدو عروس اولی یک کم از این لحاظا اذیت شد
فروشگاه کادویی نیکناب کالا http://nikonabkala.ir
من فکرمیکنم دین ومذهب نگاه جنسیتی به زن وحتی مرددارن ومساله حجاب هم ازهمین حکایت داره..وگرنه اگر دیدانسانی وآزادی وجودداشت هیچگاه انسان به نزدیک ترین افرادخونواده اش مثل برادرشوهر وزن برادردیدناپاکی نداشت..
خورشید جان من موردی سراغ دارم پسر به مادرش تجاوز کرده... یا تو شهرستان ما داماد به خواهر زن وخیلی نمونه های دیگه...برادر شوهر هم یه مرده مثل تمام مردها ودارای غریزه... اتفاقاً دین دارهای واقعی چون روابطشون تو چارچوبه از این مشکلات ندارن...
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز