منم کسی نمیدونست تو اقدامم جز مامانم
بعد از دومین سقطم دیگه مادرم گفت من نمیتونم حرف و تیکه های فامیلو به تو تحمل کنم، هرکی پرسید تو بارداری یا نه میگم که 2بار باردار شدی و متاسفانه سقط شد.
خلاصه این شد که دیگه همه فهمیدن من میخواستمو تو اقدام بودمو اینجوری شد. دیگه بعد از اون هیچ کس به خودش اجازه نداد ازم بپرسه چی کار میکنم یا کی دوباره میخوام اقدام کنم
فقط مادربزرگم میپرسید ازم که دکتر تا کی بهت اجازه نداده که اقدام. کنی
وقتی باردار شدم و به مادربزرگ پدربزرگم خبرشو دادم، پدربزرگم یه حرفی بهم زد که از صدتا تبریک برام قشنگتر بود
بهم گفت اگه قرار بود یک سال دیگه زنده باشم، با این خبری که الان دادی 10 سال دیگه زندگی میکنم😍😢
چون من تنها نوه شون بودم که توی ازدواج کرده ها بعد 6سال عروسی بچه نداشتم