2737
2739

سلام دوستان. شوهرن واریکوسل گرید۲ یه طرفه داشت و به همین دلیل یه سال و خورده ای برای بارداری اقدام میکردیم و نمیشد. دکترها گفتند باید عمل شه.

اما ما با طب سنتی درمونش کردیم. با خودم قرار گذاشتم. اگر از این راه جواب گرفتم به عمه ی مردم دنیا بگم تا کسایی مث من اسیر پول ویزیت دکتر و تیغ جراح ها نشن.

الان باردارم و توی ۶ هفته ام و به قولم وفا کردم.

خدایا شکرت. حاجت هنه ی متظرا رو بده.

در ضمن تعداد اسپرم شوهرم من از ۳۴ میلیون به ۱۴۸ میلیون رسید


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

قضیه از سال پیش تابستون شروع شد که ما تصمیم گرفتیم برای پسرمون که الان کلاس اوله یه داداش یا آبجی بیاریم.

اما مرداد ماه من با درد شدید راهی دکتر زنان شدم و معلوم شد یه کیست توی بدنم بود و ترکید!!!

از اونجایی که من اولین بار میگرن حاد خودم رو بعد از سه سال پیگیری و موش آزمایشگاهی شدن زیر دست طب مدرن با طب سنتی با درمان هایی بسیار ساده درمان کردم. تصمسم گرفتم اینبار هم این راه رو برم.

خیلی ساده با سرکه انگبین رازیانه در طول زمان و پرهیز خوردن سردیجات و مراعات کردن شستشوی دوران قاعدگی از دست کیست هایی که گاه و بیگاه از دوران مجردی درگیرم میکردند راحت شدم

2731

چند ماه درگیر بودیم با این مسئله. یه اورولوژ قرص داد یکی دیگه گفت عمل جراحی حتما حتما. یکی دیگه گفت اول دارو اگه جواب نداد عمل. اون یکی دیگه گفت آز اسپرمت بد نیست احتمالا خانومت مشکل نداره!!؟؟

تکلیفمون روشن نبود. هر دکتری یه آز و سونوی مخصوص خودش و یه نظر. 

قرص هاشونو هم مصرف کرد شوهرم ولی هیچ خبری نشد!!

تصمیم گرفتیم که قبل از نیغ جراحی یه بار دیگه طب سنتی رو امتحان کنیم. پیشنهاد دکترمون این بود. که مدتی سرکه انگبین نعنا رو مداومت داشته باشه بعد رفتیم سراغ حجامت ساکرال و در نهایت موجودات معجزه آمیز زالو!

توی طب سنتی به زالو میگن جراح کوچک!

اما ما خیلی ازشون چندش و ترس داشتیم حتی یه بار چند تایی خریدیم و دو ماه توی خونه نگه داشتیم ولی نتونستیم ازشون استفاده کنیم. اونقدر موندند که آخر مردن

2738

بالاخره تصمیم گرفتین بریم به مرکز که اینکارو برامون انجام بدن. اما اذیتمون میکردن و هر مرکز یه افه ای داشت. چند جا رفتیم و گفتن اول باید ویزیت شید بعد چند مدت دستورات ما رو اجرا کنید بعد شاید براتون زالو بندازیم!!

دکه زده بودند!!

دکتر طب سنتی که آشنامون بود گفت متت دیگران رو نکشید و از هیچ چیز هم نترسید و خودتون بندازید.

بالاخره با ترس و لرز فراوان خودمون سه تا زالو خریدیم و توی خونه انداختیم. چقدددر استرس داشت!! 

ولی سه روز بعد که خارش و درد جای زخمش کاملا خوب خوب شد و درد و کشیدگی بیضه شوهرم که در اثر واریکوسل ایجاد شده بود کم شد کامل ترسمون ریخت و ده یا ۱۵ روز بعد با جرات هرچه تمامار دو تا زالو دیگه انداختیم

۱۰ تا ۱۵ روز بعد شوهرم دوباره خورش دو تا زالو خررید گفت می خوام بندازم! .

گفتم بابا زیاده روی نکن. شاید ضرر داشته باشه. بیا یه آزمایش بده ببسن اصلا تاثیر داشته یا نه. اگر داشت باز بنداز

رفتیم برای آز اسپرم مجدد بعد از دوبار زالو اندازی. 

فرداش شوهرم شوکه ام گرد. جواب رو که گرفت و با آز قبلی مقایسه کردیم باورم نشد. تعداد اسپرم به ۱۴۸ میلیون رسیده بود. به دکترمون زنگ زدیم. گفت حالا رو جهشش کار کنید. دوسین بخوره تا جهششم بالا بره.

اما.....

و اما دوسین رو دیر شروع کردیم. 

چراااا!؟؟؟

چون پریدم عقب زده بود و من بی بی چک زدم و مثبت شد.

متشکرم خدا جون. متشکرم زالوهای مهربون. متشکرم جراح های قانع کم خرج کم عوارض. متشکرم از صبر و حوصله که جواب خوب داد.


خوشحالم شوهرم زیر تیغ نرفت. امیدوارم برای شما هم اتفاقات خوب بیفته

من میگرنم رو هم با اینکه خیلی خیلی داغون بود به همین راحتی درمان کردم

قباش اینقدر عذاب کشیدم هیچ وقت فکر نمیکردم به زندگی عادی برگردم. سردرد های جلو سری و چشم درد و استفراغ ها و بی حالی وحشتناک. سه روز توی رخت خواب نمیتونستم پا شم یا آب بخورم. آرزوی مرگ میکردم. مادرم و خودم اینقدر نذر و نیاز کردیم. 

هر دکتر فلان فلان تحصیلکرده آمریکا یا اروپا مدرک گرفته ای هم یه چیزی برای خودش میگفت.

یکی میگفت میگرن تنشیه. یکی میگفت میگرن فلانه. یکی می گفت افسردگی پس از زایمان اولته عود کرده. خلاصه روزی ۱۳ تا قرص میخوردم، از دست دکترهای بی سواد پرادعا

تا اینکه یه روز خونه دوستم مهمونی زنونه دعوت بودیم و من به خاطر حال بدم رفتم توی یه اتاق و برق رو خاموش کردم و دراز کشیدم تا حالم بدتر نشه. صاحبخونه خدا خیرش بده منو توی این حال دید شماره تلفن دکتر طب سنتی آشناشون رو به من داد و گفت یه زنگ بزن. ازش بپرس از این ستون به اون ستون فرجه.

منم با ناامیدی زنگ زدم. چند تا سوال پرسید و من جواب دادم. اینکه کجای سرم درد میگیره و با هر بویی چه عکس العملی نشون میده. و من جواب دادم. با چند بار حجامت کردن و استفاده از آبلیمو و بو کردن سرکه سیب تقریبا ۹۹ درصد کنترلش کردم. فقط الان نوی مسافرت به خاطر رانندگی بد شوهرم ماشبن منو میگیره که اونو هم با بو کردن سرکه یا چکاندن روغن بنفشه یا بادام شیرین داخل بینی کاملا کنترلش میکنم

اینو هم بگم دیگه از اون موقع تصمیم گرفتم مسائل و دستورات مربوط به طب سنتی رو در حد توان رعایت کنم و این شد که توی این بارداری ویارم نسبت به بارداری اول به شدت کم شده.

توی بارواری قبلی از یک ماه و نیم تا ۳ و نیم ماهگی خونه مادرم بستری بودم. و جز یه تیکه نون سنگک با آب کمپوت گلابی هیچی نمیتونستم بخورم و مدام حالت تهوع و تپش قلب شدید داشتم اونقدر که گریه میکردم. دکتر قب رفتم و اکو کرد و چیزی پیدا نکرد و نفهمید. بعهدها گفتن به خاطر ریفلاکس و درد معده هست که به قفسه سینه میزنه.

اما الان خدا رو شکر توی شهر غریب دور از پدر و مادرم گوش شیطون کر از پس زندگیم بر میام. و ویارم خیلی کمه و توی کنترلم اومده. فهمیدم هر بار ویارم علتش چیه و سریع جلوشو میگیرم.

از شما می خوام برای سلامتی خودتون و بچه هاتون از روش های درست استفاده کنید. طب سنتی بر پایه روایات معصومین هست و از جانب خداست البته به شرطی که آدمشو پیدا کنید. اما طب مدرن همش سعی و خطاست.

من خودم فوق لیسانس مهندسی برق و محقق هستم و شوهرم هم دکتری تخصصی برق رو داره و قبلا حرف به اصطلاح علفی ها رو باور نمیکردیم. اما بعد از اینهمه ماجرا بهش ایمان آوردیم. خصوصا که افسردگی پس از زایمان اولم رو هم فقط با تغذیه حل شد و از دست مصرف سیتالوپرام و پراپرانولول و کلرودیازپوکساید به امید خدا راحت شدم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز