من یه بار با مارشوورم بحثم شد بعد فک کردم برادر شوهره آدم تر از بقیه اس خبرمرگش!برگشتم گفتم من این همه خوبی کردم به مامان همه ی اونا یادش رفت؟فقط چون بار آخرخونه ش رو مرتب نکردم انقد به من بی احترامی شد؟برگشت عین گوساله گفت ما هممون همینیم بعد فک کرد خیلی حرف خفنی زده منم کم نیوردم گفتم آها یعنی خانواتن نمک نشناسین مرسی که گفتی!تا ناکجا ابادش سوخت شروع کرد نعره کشیدن بی ربط بود به موضوع تاپیک ولی رو دلم مونده بود بگم