سلام دوستای گل، به مناسبت یکسالگی مینیمال شدنم به خودم جایزه دادم و بعد مدت ها ورودی داشتم؛
یه تیکه طلا خریدم با پس اندازم.
خروجی؛
چندتا بطری نوشابه آب نارنج داشتم که خیلی جاگیر بود،پختمشون تبدیل شد به یه بطری کوچیک قوام نارنج. بطری ها رفتن تو بازیافت. مقداری سبزی از شمال خریده بودم تو یخچال بود یه بسته رو دادم به دوستم که خیلی علاقه داره. یه بسته ی دیگه مونده که فردا باهاش غذا درست میکنم و سبزی های فریزرم تموم میشه.
الان تو فریزر فقط مرغ و گوشت مصرف یکماهه با مقداری زنجبیل رنده شده و عصاره ی قلم با یه بسته نون، یه بسته پیاز داغ.
جدیدا سرکوچمون میوه فروشی باز شده و خداروشکر میکنم که دیگه میتونم همه چی رو تازه بخرم و دونه ای.