واي بچه ابجي منم فهميده بود وقني اين كارو ميكنه ميدوييم سمتش كه نكوبه و كاري كه ميخواست هم انجام ميشد واسه همين همش تكرار ميكرد
اواخرش كه ميرفت از رو مبل و ميز مينداخت خودشو كه مثلا بيشتر توجه كنيم و بترسيم
چاره كار فقط بي توجهيه
و اينكه بدونه اگه بزنه ديگه اصلا قرار نيست به چيزي كه ميخواد برسه