مثلامن زیادی بهش رو میدم ازخاطرات سربازیش میگه اونم ن یه ساعت ن دوساعت بلکه .....😬😬😩😩😩😩😩😩
بعد ک کلافه میشم گوشیمو برمیدارم میام سایت اون واس خودش هنوز داره خاطرات تعریف میکنه...همشم قبلاشنیدمااا...حس میکنه اینطوری برام جذاب تره..همیشه هم نقش اول خاطره هاشه...
بااون سنش گاهی مثل پسربچه هاس😕😕😕😕😕
شوهر من وقتی جو میگیرش، هرکسی رو میبینه دلش میخواد بهش کمک کنه.
ما یک هفته بود عروسی کرده بودیم منم ناوارد
ساعت 7 شب شوهرم اومد داشت با تلفن حرف میزد با دوستش به من اشاره زد که شب میخوان بیان خونمون منم گفتم بگو نیان
دیدم یهو گفتم شام بیایین😐
من
تازه عروس
ساعت 7
شام
😑
شوهر من روزجشن عقدمون جو گرفتش یهو زانو زد دست مادرشو بوس کرد کف تالار
بعد عقدم ی ماهی جوگیر بود ب یه مشت ادم بی ربط شام الکی میداد
میریم خونه پدرم تعریفشو کنن ولباسشومیندازه تو زیر شلواری ومیکشه بالا تا سینش بعد خونشونو نظافت میکنه از ظرف گرفته تا گردگیری و...
چون من مهریه نخواستم و خانوادش خیلی اصرار کردن و بازم گفتم خوشم نمیاد قبول نکردم ،خونه ای که خریدیم رو به نام من کرد از اونجا فهمیدم جوگیرشده بوده که هنوز خانوادش نمیدونن😁
تحت هیچ شرایطی جو گیر نمیشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
