ما چند روزی رفتیم شهرستان که به خانواده هامون سر بزنیم وقتی میخواستیم برگردیم مادر شوهر و خواهر دنبالموننگهشون راه افتادن ،خواهر شوهرم اینجا چند تا تیکه جهاز خرید،بعد سه روز گفتن ما دیگه میخوایم بریم به شوهرم گفتن برامون بلیط بگیرشوهرمم یه روز دیگه نگهشون داشت