بچه ها چند روز پیش میخواستم برم آزمایش بدم دکتری که اونجا نمونه گیری می کرد روز قبلش بهن گفت فردا نمونه تو سریع بیار قبل از 1 ساعت...منم صبح ک خواستم برم هرچی اسنپ زدم اون مسیر نپذیرفت...ناچارا زنگ زدم ب آژانس ..رفتم پایین آژانس اومده بود ...سوار که شدم سنگینی نگاه راننده خیلی اذیتم میکرد ...منم محل ندادم خودمو با گوشی سرگرم کردم...آقاهه همش سعی داشت باهام صحبت کنه ولی من یا جواب نمیدادم یا فقط یک کلمه آره یا نه میگفتم...خیلی ترسیده بودم ولی به رو خودم نمی آوردم...پشت چراغ قرمزا به وضوح برمیگردونی عقب نگاه میکرد و چرت پرت گفتن😢😢😢من حتی نگاش نمیکردم همش سرگرم گوشیم بودم .....وقتی خواستم پیاده شدم پولو نمی گرفت به زور با عصبانی گفتم لطفا پولتونو بگیرین...اونم گرفت ...جلو آزمایشگاه که رسیدیم خواستم پیاده شم بهم گفت اگه میخوای وایسم کارت تموم شد برگردونمت 😐😐دیگه داشت گریم میگرفت که در ماشینو محکم کوبیدم و پیاده شدم.....از اون روز تصویر کریه اون آقا شده کابوس شب و روزم....چند شب پیش حتی یه خواب خیلی بد دیدم که با گریه از خواب بیدار شدم و برای شوهرم قضیه رو گفتم...اونم عصبانی شد گفت فردا مرخصی می گیرم میرم در آژانس ببینم کی بوده😢😢کلی التماسش کردم که این کارو نکنه دشمن تراشی میشه😢😢😢
از داخل دارم تحلیل میرم...دارم دیوونه میشم....بدترین حس دنیا رو تجربه کردم😢😢😢