2737
2734
عنوان

😍۶قلوهایه تبریزی😍+عکس😍

| مشاهده متن کامل بحث + 691 بازدید | 30 پست
  عکس لدفا


دوتا عکس داشتم گذاشتم😍

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

اره 😢 مخصوصا که اولین بچه هاشونن...اصلا چجوری نگهشون میدارن!؟ مردم تو یکیش موندن

مونا عروسیت نزدیکه یعنی مشکلت باشوهرت حل شد؟

دلم یه تیکر واقعی میخاد   میخوام مامان یه دختر نازو خوشکل بشم 
امضات صلوات فرستادم


مرسی دوستم

انشالله گره از کارت باز بشه،دلت شاد و لبت خندون بشه😊

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏
2731

ای خدا یکیشم بذار تو دل لامصب من چی میشه هااااا😧😧😧

الهی ... نگاهی... 🙏🚼🙏 می خواهم مادر شوم 🌹 چشیدن لذتی دیگر از زندگی 🌹 لذتی که خداوند به همه کسانی که لایق میداند می چشاند می خواهم مادر شوم 🚼 می خواهم وجودم را بستری برای وجودی دیگر کنم 🚼می خواهم صفحه ای دیگر از خوشبختی را ورق بزنم🙌 می خواهم مادر شوم چقدر شیرین است تپیدن دو قلب در یک بدن🚼 چقدر شیرین است تمرکز رحمت خداوند بر روی تو ، بر روی قسمتی از بدن تو ، بر روی رحم تو 🚼 خداوندا رحمتت را به من و همسرم عطا فرما 👪💑 می خواهم مادر شوم م : مهربانی الف : آرامش د : دلدادگی ر : رحمت خدا خداوندا مهربانی آرامش دلدادگی و رحمتت را بیش از پیش به من عطا فرما🌹🚼🙏🌹

ای جاااااااااااان

چقدسختهههههه

آموزش خصوصی عربی در هر مقطع تحصیلی طلبه سطح۲ حوزه هستم با۴سال سابقه تدریس.آدرس ایتا arabiomidi   اگر تو دینی و منطق یا فلسفه سوالی دارین در حد توان درخدمتم.

[QUOTE=60577535]وای بدبخت شدن رسما با این وضع بیکاری و معیشتی خدا حفظشون کنه


حکمت خداس،دیگه،وگرنه بعضی ها تو حسرت یکی موندن😔

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏
2740

خدا حفظشون کنه انشاءالله وجودشون پر از خیر و برکت خواهد بود برای پدر و مادرشون ..🙏😍

ای اهل ایمان از غیر خودتان برای خودتان محرم راز نگیرید،آنان از هیچ توطئه و فسادی علیه شما کوتاهی نمیکنند،شدت گرفتاری و رنج و زیان شما را دوست دارند،تحقیقا دشمنی از لابلای سخنانشان پدیدار است و آنچه سینه هایشان (از کینه و نفرت) پنهان میدارد بزرگتر است،ما نشانه (های کینه و نفرت آنها) را اگر می اندیشیدید برای شما روشن ساختیم.(سوره آل عمران آیه118) با توجه به مسدود سازی صفحات اینستاگرام ، مدیریت گوشی و حذف برنامه نصب شده بدون اجازه ی کاربر، ماسک عوام فریبانه ی غرب برداشته شد😁از این به بعد هر کسی از  حریم شخصی و خصوصی ، پیشرفت و آزادی بیان در غرب ، حقوق بشر و تمام شدن دوره ی فیلترینگ ، تبادل و گردش آزاد اطلاعات ، دم زد  برای شفا گرفتنش دعا کنید  زیر لوای آمریکا و صهیونیسم جهانی میشه کودتا کرد ،حملات شیمیایی کرد ، به بهانه ی دموکراسی لشکر کشی به اون ور دنیا کرد و خاورمیانه رو پایگاه نظامی کرد ، کشت و کشتار کرد ، خبرنگار را قطعه قطعه کرد ، تروریست ها رو تجهیز و حمایت کرد ، تحریم و تهدید و قلدری کرد و شاخ و شونه کشید ، در یک روز 37جوان رو صلیب کشید و سوزاند و سر از بدنشون جدا کرد ، کارخانه شیر خشک رو هدف قرار داد تا کودکان یک کشور از گشنگی بمیرند ، هواپیمای مسافربری رو روی هوا زد ، یواشکی با بالگرد وارد کشور دیگه (رسوایی و معجزه طبس😂) شد ، حساب هلال احمر رو بست ، تحریم پزشکی و دارویی کرد ، با جنگ و خون ریزی اراضی غصبی خودش رو  افزایش داد ، امنیت کشورها رو بخطر انداخت تا نفوذ و فروش اسلحه اش بالا بره ... و هی دم از انسانیت و حقوق بشر زد و با رسانه ها هم عوام فریبی کرد و شستشوی مغزی داد و به تروریسم اقتصادی و فرهنگی و مجازی و.. هم ادامه داد😐😐😐

یه بار رفتم سونو یه خانمی قبل من رفت داخل اتاق دکتر.طفلی سرو وضع خودشو شوهرش معلوم بود اصلآ اوضاع مالی خوبی ندارن.منم تو اتاق انتظار کناری بودم.دکتر بهش گفت سه قلو داری.شوهرش تو اتاق انتظار جایی بود که من بودم وقتی شنید دو دستی زد تو سرش😢با خودم گفتم خدایا حکمتتو شکر.به یه عده که پولشون از پارو بالا میره یه دونه هم نمیدی به یه بنده خدایی هم اینجوری سه تا میدی 

اینو نمیدونم حقیقته یا دروغ،😍😍😍

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏
یه بار رفتم سونو یه خانمی قبل من رفت داخل اتاق دکتر.طفلی سرو وضع خودشو شوهرش معلوم بود اصلآ اوضاع ما ...


آره واقعا آدم تو حکمت خدا میمونه،یکی حسرت یکی داره،یکی چندتا چندتا میاره😔😔

خدا ببخشه به مامان وباباش .


همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏

ادم اینجور نصیبش بشه دوجور سکته میکنه یه بار از شوق و ذ.وق داشتن شش تا باهم سکته اخرم بخاطر نگهداری و بخصوص خرجشون 😫😫😫😫  اگه ادم پول داشته باشه پرستار میگیره با یه وانت شیر خشک و پوشک واسه خودش حال میکنه با تک تکشون 

ادم اینجور نصیبش بشه دوجور سکته میکنه یه بار از شوق و ذ.وق داشتن شش تا باهم سکته اخرم بخاطر نگهداری ...


عزیزم بهزیستی شیرخشک وفکرکنم پوشک میده بهشون...۵قلوهایه قبلی تلوزیون نشون میداد مامانش میگفت شیرخشک بهزیستی بهمون میداد،یه خونه هم دولت بهشون داده بود..

ولی بازمـ خرج شون زیاده..


همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز