بزار بچت یه کم بزرگ شه بعد من ناخواسته وقتی بچه اولم نه ماهش بود دومی رو حامله شدم وقتی یه سالو چهار ماهش بود به دنیا اومد یعنی یک پدری از من سوزونونا همه هم کشیدن کنار هیچ کی کمک نکرد همون ده بیست روز اولو اومدن دیگه هیچی بخدا انقدر افتاده و عصبی شدم ۲۴سالمه هر کی میبینتم فکر میکنه ۳۰سالمه اصلا افسرده شدم نمیتونم به خودم برسم
دیگه الان مامای همراه هست، نیازی نیست مادرا تو زحمت بیفتن. من که میخوام مامای همراه بگیرم
دقیقا از چیش ناراحت شدی ؟از دخالت ؟از پیر شدن متدر ؟یا از اینکه دوباره بچه بیاری ؟
بهش بگو نگران نباشه بچه دوم هر وقت اوند نیازی نیست بیاد بهت برسه بگو شما مثل مهنون وب عنوان ی دلگرمی کنارم باش برا پرستاری ام ی نفر و چند روز میارم ازمون نگهداری کنه
الهی چ مادر گلی.مامان من فقط برا دومی من از این نظر خوشحال بیاد پیشم استراحت کنه چون فقط من و شوهرم باید به مادرم برسیم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
