یه سری دخترم روشکمم داشت بازی میکرد بعد جای بخیه سزارینمو دید هی میگفت مامان اوف شده بعد شوهرمم پیشم بودیه لحظه چشمش افتاد به جای بخیه من خیلی جدی وعصبانی برگشت گفت مگه توخودت نیستی کش شورتتو بالاپایین کن اینجورجانندازه تنگه اصلابرای چی میپوشیش
من😐
همسر😲
دخترم🙄
😂😂😂😂😂😂
سلام اخ جون بگید بخندیم
وای😂😂😂
به نظرمن همه ی مردایه خنگیه ذاتی دارن هرکی بگه نه دروغ گفته
عین پسربچه های ۳،۴ساله میمونن حالا بیاید تعریف کنید همتون😉😉
وای خدا 😂😂😂
واااای😂😂😂😂😂
متاسفانه همسر من همیشه جدی بوده و اصلا خنگ بازی نداشته😣😣
تازگیاهم بمن میگه تو مَلی خنگ منی 😶😶😞😞😞😞
میگم چرا دلیلشو نمیگه
شوهر من به پيرسينگ ميگه پينسين😁😁😁😁
ب دكتر ميگفت اقاي دكتر هرچي گفتم پينسين عفونت ميكنه گوش نميكرد
يعني من و دكتر پاچيده بوديم از خنده
از تاريكي ميترسه و شبا منو بلند ميكنه بره دست به اب حالا خونه مون اپارتماني و فسقله ها نه كه حياط دار باشه
متاسفانه كليش خوب كار ميكنه و دوبار تو شب ميره دست بع اب😂
😄😄😄😄
رفتیم خونه عموم اینا
تولد پسر عمو و دختر عموم بود
کل برف شادی رو خالی کرد رو سر پسر عموم
آی حرص خوردم
قشنگ ناامیدی تو نگاه پدر و مادرم موج میزد
من به شوهرم گفتم به مادرت بگو خودمون تو خونه خودمون راحتیم شام بخوریم
شوهرمم به مامانش گفت ما خودمون هرشب املت میخوریم راحتیم
حالا ما املتم نمیخوریم ولی ابرومو برد انگار هیچی نمیپزم
شوهر من همه رنگارو اشتباه میگه به نارنجی کمرنگ یا صورتی میگه قرمز. میگم سورمه ای میره سبز روشن میاره، میگم آبی بنفش میاره. یبار گفتم یشمی هنگ کرده بود میگفت چی هست؟ اصلا خردلی و یشمی و فیروزه ای و اینارو که نمیدونه چیه.
