می روم ز دیده ها نهان شوم(داستان اشنایی و خداحافظی من از نی نی سایت)

دوستان خوبم عزیزان دلم سال 94وقتی برای اولین بار در حالی ک منتظر بچه نبودیم و همسرم ب شدت مخالف بچه بود(میگفت شرایطشو نداریم) ی بار و فقط ی بار بی احتیاطی کار دستمون داد نه خودم نه همسرم باورم نمیشد باردارشم حتی تا یک هفته بعد تاخیر پریودی ک همیشه منظم بود ب خودم میگفتم نه نمیشه اخه فقط ی بار بی احتیاطی...حتی یادمه رفتم خونه دوستم ی شهر دیکه گیر داده بود بی بی چک بخریم گفتم نه محاله خلاصه بی بی چک و ازمایش همه مثبت بودن و من باردار بودم...خوشحالی و استرس و نگرانی همه باهم اومدن سراغم بماند ک از دست غر غرای همسرم چی کشیدم اون موقه بود ک دوستم منو با نی نی سایت اشنا کرد عضو شدم ولی هرگز ایمیل تایید کاربری نیومد تو تمام اون هشت هفته ای ک باردار بودم اگه سوالی و مشکلی داشتم میمومدم ب عنوان خواننده خاموش تبادل نظرا رو میخوندم اونجا برای اولین بار با مفهوم بارداری پوچ اشنا شدم چون خودمم در حال تجربه اش بودم بعد سقطم هم چون ب کسی نگفته بودم جواب سوالام و گاهی برای احساس همدلی میمودم نی نی سایت ...سال پیش ک تصمیم گرفتم برای بارداری اقدام کنم باز عضو شدن و این بار تونستم عضو شم علاوه بر مسایل مربوط ب بارداری خیلی مسایل دیگه رو اینجا در میون گذاشتم با خیلیا همدردی کردم و گاهی اگه از دستم بر میومد برای بعضی دوستان راهکارایی گفتم خلاصه نی نی سایت برام ی جور دوست شد تا اینکه باز باردار شدم و باز تو نه هفته سقط کردم بعد ازمایشا ووو باز چها  ماه قبل تصمیم ب بارداری گرفتیم این بار همسرم هم موافق بود و پیگیر...الان چهار ماهه ک هی روز و شبا رو میشمازم تاریخ پریودام با کوچکترین علامتی دلخوش میشم یا دلسرد...من ک ب بیشتر دوستان میگفتم استرس برا بارداری سمه خیلی اشفته و پریشونم دیروز موعدم بود وقتی پریود نشدم بی بی چک زدم منفی بود الان میفهم دوستانی ک میگن از بی بی چک منفی متنفرن چی میگن دیشب باز پریود شدم و باز با همه امیدی ک این ماه داشتم و تمام علایمی ک خودم فکر میکزدم برا بارداریه نا امید شدم طوری ک گیر دادم ب همسرم و دعوامون شد امروز مثل ادمای منگم ولی تصمیم گرفتم بی خیال شم زندگیمو کنم اولش سخته ولی کم کم عادت میشه دیگه روزای تخمک گذاری و اقدام برام مهم نخواهد بود تونستم کارمو سبک کنم برم باشگاه اولین قدمم برای بی خیالی خداحافظی موقت از نی نی سایته احساس میکنم اینجا با همه خوبیاش بار عصبی بالایی داره استرس علایم از دیروز تا الان دورغ نگم پنجاه تا تاپیک بارداری و علایم و بی بی چک دیدم این اخرین تاپیک و حضور منه تا وقتی ک نی نی ام دنیا بیاد اگه قسمت بود و برگشتم ک هیج اگرم قسمت نبود خوبی بدی دیدید ب بزرگی خودتون ببخشید برام دعا کنید منم براتون دعا میکنم ب بهترین ارزوهاتون برسید...قدم بعدی بعد پریودم میخام برم رنگ موهامو عوض کنم و بعد ماه مبارک انشالله برم باشگاه حالا خدا خواست مادر میشم نخواست هم ک جز تسلیم و رضا کو چاره ای...ببخید طولانی شد...دوستتون دارم و مراقب خودتون باشید