از دیشب سرما خورده بودم
این آقای بی معرفت صبح زنگ زد که داره با یه دوستاش میره همایش
بعدم زنگ زد که رفتم خونه نهار خوردم و میرم فلان جا
گفتم پس نمیایی بریم بیرون
گفت میام
گفتم پس نزاری ده شب بیایی هفت اینجا باش
گفت باشه
ساعت ۵ عصر بود
بعد ساعت ۱۱ زنگ زدم بهش
عصبانی بودم خیلیییی
اول که جواب نداد
بعدم جواب داد و گفت همه فامیلمون یهو اومدند اینجا
گفتم پس من چی
چرا زنگ نزدی
گفت یادم رفت😔
ببخشید استارتر وسط تایپکت