دوستان خودمم میدونم طولانیه ولی خیلی واقعیه🙂
ارسطوعامل تصادف کرده و صورتش مشکل پیدا کرده است....او که قبلا هم ازدواج کرده در جواب سوالِ "چرا ازدواج نمیکنی؟" نمیگوید چون این وضع صورتم است...نمیگوید یک مردِ زن مرده هستم....او با اعتماد به نفس جواب میدهد که با کارم ازدواج کرده ام.
قد بهتاشِ فریبا از حد معمول بلندتر است و به طورکلی هیبت غیرمعمولی دارد اما کسی که مدام پیگیر او و خواستار جدی شدن رابطه است دوست دختر اوست.
بدیهی ست که این نوشته نقدی بر سریال پایتخت نیست...از این شخصیت ها اسم بردم تا به خیابان های شهرمان برویم، به خانه هامان، به رابطه هامان، به خلوتمان.
ما خیال کردیم اگر صورتمان کک و مکی ست شایستگی دوست داشته شدن را نداریم...اگر قدمان از همه پسرهای دور و برمان بلندتر است باید برویم بمیریم و اگر چاق هستیم مرگ بر ما!
آنها وظیفه زیباسازی شهر را بر دوش ما گذاشتند و گفتند اگر باب میل ما نباشید پس زده میشوید و ما از ترسِ کنار گذاشته شدن و عقب نماندن از دور و بری هامان پذیرفتیم.
آنها سوسن پرور را به خاطر خال های روی صورتش مسخره کردند، رابعه اسکویی را به خاطر چاق بودنش و مستانه مهاجر را به خاطر گوش هایش و البته همسر پژمان بازغی بودنش!!! و ماهم در همراهی کم نگذاشتیم و در مواردی جلوتر هم زدیم!
کدام بازیگر مرد را میشناسید که به خاطر فیزیکش تا این اندازه تحقیر شده باشد!؟
آنها برای گرفتن اعتماد به نفس ما تلاش کردند و ما هم دودستی تقدیمشان کردیم...فردای همان روزی که در خیابان خاله ریزه صدایمان کردند و ما کفش پاشنه دار و لژمخفی را جایگزین آل استارهایمان کردیم.
با خنده ی دسته جمعی سیاه سوخته خطابمان کردند و فردایش رنگ پوستمان را با هرچیزی که در کیف لوازم آرایشمان گیرمان آمد تغییر دادیم.
ما در زیباترین حالت ممکن هم از دید آنها حاجی لک لک بودیم، بابا لنگ دراز بودیم، کوتوله بودیم، شیربرنج بودیم، نی قلیان و مقوا بودیم، خاله خرسه بودیم، خال خالی بودیم و آنها هرطور که بودند شاهزاده ی رویاهای ما بودند!!!
آنها این همه اعتماد به نفس را از کجا آوردند و ما کجا از دستش دادیم!؟
نوشته ای از سمیرا کریمی
پ.ن:از این متن خیلی خوشم اومده شاید بازم واسش تاپیک بزنم تا افراد بیشتری بخونن😊شماهم دوس داشتین واسه خانومای دیگه بفرستین حتما☺