من فکر میکنم کسی که به خودش اجازه میده هر برخوردی با دیگران داشته باشه و هر حرفی را بزنه پس این اجازه را بهشون داده تا هرچقدر دلشون میخواد پشت سرش صفحه بذارن
خانم من هیچ موضوع خاصی تو تاپیک شما ندیدم جز اینکه هر رفتار و هرقدم خانواده شوهرتون را جرم و جنایت میبینید و اینکه خیلی مبادی آداب نیستین
اخه کی با مهمونهای عیدش این رفتار راداره اون از اومدنشون که اینقدر برای شما سنگین بوده اون هم از نوع برخورد و پذیرایی شما.....
حالا جالبه براتون مهمه عزیز هم نزد بقیه باقی بمونید
افرین ،من همیشه موندم جواب امثال مادرشوهر،خواهر،..که همیشه میگن ما بزرگتریم شما کوچیکتر رو چی باید داد، .... ،همش میگن مابزرگتریم ،خدایاااا به اینا چی باید گفت ۸ساله همش همین و میگن خیلی خسته شدم حتی وقتی متوجه اشتباه وکاراشون میکنم و دیگه جوابی ندارن میگن باشه بهرحال ما بزرگتریم
انشاالله هیچ وقت هم توی شرایط من قرار نگیری .مطمینم درک نمیکنی منو چون تجربه نکردی.
کی بدش میاد تمام عیدو مهمونی بره و بیاد ....؟؟؟ من کلمه خاله حون و عمه جون و.... از دهنم نمی افتاد انقد احترام بهشون میزاشتم که مامان خودم تعجب میکرد .... ولی حیف که یه ذره محبت و احترام ندیدم.اگه بدونی شوهرم چه کارایی در حقشون میکرد ؟؟؟
اینا فکر میکردن دیگه شده وظیفمون و همیشه همینطوری میمونه.توی چشمم بهم حرف بد زد بزرگ خونوادشون.... شوهرم گفت دیگه تا ابد کار بهشون ندارم....
البته مدر و مادر شوهرم خیلی خوبن خیلی .
منم شکر.الحمدلله.
رفتم تاپیکاتو خوندم.نمیدونم چرا ولی خیلی از درون حس خوبی پیدا کردم و خوشحال شدم.یه وقتایی آدم تا ته یه خط باید بره که دوباره به اولش فکر کنه.چشمم روشنه که زندگیت کم‌کم همونی میشه خودت میخوای.با کمی صبر و بزرگواری و خانومی‌اون وبلاگی بهتون گفتم رو واقعا اگر نرفتی سر بزنی برو بزن.خیلی کاربردیه
وبلاگ تو فقط لیلی باش.رضوان خانم.
خواهری از اولشم دوست داشتم الانم دوست دارم😙😙😙
