الهی قربونت برم میفهمم عشقم ولی اشوب الانم چیزی رو عوض نمیکنه با دعا و ذکر خودت سرگرم کن مگه من هف ...
حتماااا عزیرم .ان شااله خدا کمکم کنه و به خواستم برسم .به خدا همش در حال ذکر گفتن و دعا هستم .خوبماا یه لحظه استرس میفته تو جونم دیگه فکرم درگیر میشه.توکلم به خداس
خواهش عزیزم...راستی خیار شور خانگی بدون سرکه درست کن هر روز روی سفره ت باشه خیلی خوبه.
آره دکترم گفته روزی چهار پنج تا خیار شور و چهار پنج تا زیتون شور بخورم.....من هر روز میخورم ولی مال بیرونو....حالا نمیدونم باسرکه بوده یا آب نمک....اگه با سرکه بوده باشه چیمیشه یعنی...
تو انسان باش! نمیخواهد مسلمان باشی! با خدایت هر روز حرف بزن...شکر گزار باش با زبان خودت...خدا میفهمد حرفهایت را...نترس خدا بد نیست...حق کسی را نخور...دلی رانشکن...غمگینی را شاد کن...مریضی را مداوا کن...تو به اندازه ی توانت خوب باش و خوبی کن! بخدا خدا همینجاست... در دل تو در افکارت! نه در دینت...نه در مذهبت...نه در نمازت.............
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
سلام عزیزم میشه بمنم کمک کنین واسه منم ختم بگیرین که هرچی زودترباردار شم مشکل همسرم حل شه بچه دارشیم ...
حتمااا دعا گوت هستیم عزیزم .شماهم دعا کن که من به خواستم بریم .ان شاااله تو چله ای که بگیرم واسه بچه ها یه روزشو برای حاجت شما میخونم ان شااااله.الهی که به خدا امام غریبمون به زودی دلت شاد شه عزیرم.
من یه سوال دارم کسایی که اطلاعات دارن ممنون میشم جواب بدن من ماه پیش اقدام کردم واسه بارداری بعد منتظر بودم که آخر ماه بشه بی بی چک بزنم ولی یهو 15 روز زودتر از تاریخم پریود شدم میدونید ممکنه علتش چی باشه؟؟
دلم مي خواهد يک دختر داشته باشم.?دختري با موهاي بلند مشکي و چشم هاي درشت خندان. اسمش را بگذارم "گيسو" و هر وقت دلم آشوب بود بنشانمش روي زانوانم و گيسهايش را ببافم تا قلبم آرام بگيرد.حالا که فکرش را ميکنم دلم ميخواهد "باران" هم داشته باشم. دختري لاغر و قد بلند که با صدايي مخملي برايم شعر بخواند. يک دختر تپل و مهربان با گونه هاي سرخ و گرد هم ميخواهم. اسمش را بگذارم "آلما" و موهايش را با شامپوي سيب بشويم تا حسودي موهاي طلايي خواهرش "گندم" را نکند. آدم براي دختري با موهاي طلايي جز گندم چه اسمي مي تواند بگذارد. معلوم است، "خورشيد"! اصلا خورشيد بايد اولين دخترم باشد و هر صبح که چشمهايش را باز مي کند ببيند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده، "شادي" را بيدار کرده و به "نسترن" رسيده. دلم ميخواهد در حياط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد. "نگار"م خودش را لوس کند و من به هيچ کدام نگويم که روز تولد خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هايش شده م. دلم چقدر دختر مي خواهد. روزهايم بي "سحر"، شبهايم بي "مهتاب"، آسمانم بي "ستاره" و زندگي بدون "افسانه" ممکن نيست. تازه يک "ساقي" هم ميخواهم تا سرم را گرم کند و "همدم" تا درد دل هايم را برايش بگويم. "رويا" مي خواهم تا انگيزه زندگيم باشد و "آرزو" که دليل نفس کشيدنم. دلم ميخواهد يک دختر داشته باشم. دختري که خودم را توي چشمهايش و آرزوهايم را روي پيشانيش ببينم. هيچ اسمي توصيفش نکند. همه چيز باشد و هيچ نباشد. از هر قيدي آزاد باشد و در هيچ ظرفي جا نشود. رهاي رها باشد! آري، انگار دلم مي خواهد دخترم "رها" باشد..