فامیل دور بود خودم ندیدم ولی تعریفش خیلی خنده دار بود. تو اون دو هفته خانمش سه چهار بار براش غذا و وسایل برده میگفت خانمه بدبخت باید تو شهر میگشت ک کسی تعقیبش نکنه بعد میرفت اونجا. بعد وسایل ارتباطی ک نداشتن پشت یه سنگ یا نمیدونم بوته ک از قبل نشون کرده بودن وسایلو میذاشت میرفت. دو بارم همدیگه رو دیده بودن. بار اخر دیگه باجناقه به خانمه میگه 7بری نیست بگو برگرده باهم میرن پایین اون کوهه داد میزنن ک آی فلانی بیا. اونم ترسون لرزون پیداش میشه و میارنش خونه. چند روز بعد دور هم جمع میشن باجناقه میگه ک من سرکارت گذاشته بودم عاقااااا دعواااا میشه و کتک کاری و ...
ببخشیدپبروکدوم تاپیک؟یه خلاصه ای میفرمایید؟
چن روز پیش از کلانتری زنگ زدن گفتن سیکمارت شما دزدیه سیمکارتم ب اسم مامانمه گف من سرهنگ فلانیم صب ساعت۸/۳۰زنگ زده گف بیا کلانتری....منم گفتم شوهرم رفته بار برده بیاد بگم بیام با خودش بفهمه عصبی میشه گف ک برمبگرده گفتم فردا خلاصه فک کردم منو اوسکول کردن شمارمم بلاک کردم 😂😂فرداش گفتم ب مامانم مامان برو سیمو بسوزون من مزاحم دارم یکی زنگ زده اینجوری گفته گف باشه یه ساعت بعدش خواهرم زنگ زد گف هلن چیکار کردی پلیس اومده دم در میگه دیروز زنگ زدیم سیمکارت دزدیه بیاین کلانتری چرا نیومدین منو میگی اینور خودمو خیس کرده بودم خلاصه فرداش رفتن کلانتری طرفم نیومده بود گفته بود اشتباه شده😩😩😩😩😂😂😂ولی من ریدم بخودما گفتم اخه چطور میشه
