2752
2734
عنوان

هوس شعر كردم بياييد قطعه شعرهايي كه خيلي دوست داريم رو بگيم

| مشاهده متن کامل بحث + 651 بازدید | 93 پست
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



زندگی رسم خوشایندی است

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ 

پرشی دارد اندازه عشق 

زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود 

 ترجیح میدم سینگل باشم و به ازدواج فکر کنم  تا اینکه ازدواج کنم و به مجردیم فک کنم  اینو خودم گفتم  دکتر شریعتی امروز کارداشت نیومد  (امضامو خوندین برای حال دلم صلوات میفرستین نفسا قربون دلای پاکتون)  
2731
من عاشق شعرم همش در حال خوندنم. اکثرا هم حفظم.  شعر به زندگیم جلا میده

منم خيلي دوست دارم بهم ارامش ميده 

أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ

تو مرا یاد کنی يا نکنی


باورت گر بشود ، گر نشود


حرفی نيست


اما


نفسم می گیرد


در هوایی که نفس های تو نیست !



أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ


صدا كن مرا


صدا كن مرا.

صداي تو خوب است.

صداي تو سبزينه آن گياه عجيبي است

كه در انتهاي صميميت حزن مي‌رويد.


در ابعاد اين عصر خاموش

من از طعم تصنيف در متن ادراك يك كوچه تنهاترم.

بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است.

و تنهايي من شبيخون حجم تو را پيش‌بيني نمي‌كرد.

و خاصيت عشق اين است.


كسي نيست،

بيا زندگي را بدزديم، آن وقت

ميان دو ديدار قسمت كنيم.

بيا با هم از حالت سنگ چيزي بفهميم.

بيا زودتر چيزها را ببينيم.

ببين، عقربك‌هاي فواره در صفحه ساعت حوض

زمان را به گردي بدل مي‌كنند.

بيا آب شو مثل يك واژه در سطر خاموشي‌ام.

بيا ذوب كن در كف دست من جرم نوراني عشق را.


مرا گرم كن

(و يك‌بار هم در بيابان كاشان هوا ابر شد

و باران تندي گرفت

و سردم شد، آن وقت در پشت يك سنگ،

اجاق شقايق مرا گرم كرد.)


در اين كوچه‌هايي كه تاريك هستند

من از حاصل ضرب ترديد و كبريت مي‌ترسم.

من از سطح سيماني قرن مي‌ترسم.

بيا تا نترسم من از شهرهايي كه خاك سياشان چراگاه جرثقيل است.

مرا باز كن مثل يك در به روي هبوط گلابي در اين عصر معراج پولاد.

مرا خواب كن زير يك شاخه دور از شب اصطكاك فلزات.

اگر كاشف معدن صبح آمد، صدا كن مرا.

و من، در طلوع گل ياسي از پشت انگشت‌هاي تو، بيدار خواهم شد.

و آن وقت

حكايت كن از بمب‌هايي كه من خواب بودم، و افتاد.

حكايت كن از گونه‌هايي كه من خواب بودم، و تر شد.

بگو چند مرغابي از روي دريا پريدند.

در آن گيروداري كه چرخ زره‌پوش از روي روياي كودك گذر داشت

قناري نخ زرد آواز خود را به پاي چه احساس آسايشي بست.

بگو در بنادر چه اجناس معصومي از راه وارد شد.

چه علمي به موسيقي مثبت بوي باروت پي برد.

چه ادراكي از طعم مجهول نان در مذاق رسالت تراويد.


نادان را از هر طرف نوشتم نادان بود

همین شعری که تو امضام هست

اگر که به برنامه زندگی پس از زندگی علاقه دارین بهتون پیشنهاد میکنم که این مستند صوتی رو هم گوش کنین. https://aminikhaah.ir/%d9%85%d8%b3%d8%aa%d9%86%d8%af-%d8%b5%d9%88%d8%aa%db%8c-%d8%b4%d9%86%d9%88%d8%af  هرکاری کردم آبی نشد. دستتونو روش نگه دارین، بعد که آبی شد بزنین روی باز کردن
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز