یکی از همکارام دیروز علنا از یکی از ارباب رجوع ها رشوه گرفت.راحت.تازه با کمال پررویی وقتی فهمید ما متوجه شدیم گفت نکنه انتظار دارید با حقوق اداره زندگیم رو بگذرونم خدا بانک ملت رو از ما نگیره.بعد من تازه متوجه حرفش شدم.البته نمیشه گفت خیلی گناه کرده!نمی دونم شایدم آره شایدم نه!اون بالاخره مسئول زندگیه با این وضع حقوق و اضافه کار که نمی تونه زندگی کنه.گناه کار اصلی اونایی هستن که مردم رو اینطور به گناه وادار می کنن.پیش خودم می گم من که دارم اینطور اونو سرزنش می کنم نکنه یه روز خودم مجبور بشم رشوه بگیرم.گرونی بدجور داره مردم تو تحت فشار قرار می ده.منم مثل بقیه.فقر ریشه ی گناهان بسیاری هست.آدمی زاد هم که استاد گول زدن خودشه.خدا آخر و عاقبتمون رو به خیر کنه