آیا مادرشوهرتون بخاطر پولش به شما فخر میفروشه😳😳😳

مادر شوهر من وقتی من عقد میکردم طبقه باای مادرش میشستن خونه زندگیشونم معمولی بود.بعد که اومدن خونه جدیده با وسایل دست دوم فامیلاش و کادوهاشون خونشو خوب درست کرده الان انقدر پز میده که نگو....

یکی نیست بگه این پزارو برا عروس آینده بده که هیچی ازتون نمیدونه نه منکه میدونم اینارو از کجا درست کردی....

قیافه نداره ولی خدای اعتماد بنفسه انقدر که پسراش چیزی میگن میگه خیلی هم خوشگلم....

همیشه خونه زندگی دخترونگیشو به رخ میکشه.من با ماشین بیرون مسافرت نرفته بودم و ما همیشه کباب داشتیم و ........................

عزیزم واسه منم همین بود مادرش دست رو قران گذاشت گفت مثه کوه پشتشم چون من تو خونه بابام تو رفاه کامل بودم اما چه فایده وقتی بخودم اومدم دیدم با یه مشت گدا گودوله وصلت کردیم ک واسه هزار تومن جون میدن ..

عزیزم بت حق میدم ولی خودتو بذار جای شوهرت

دقیقا من درکت میکنم چون خودم تو همین شرایطم 

نداره وگرنه حتمن فخر میفروخت فامیا شوهرم اهل فخر فروختن هستن من برام مهم نیس

عزیزم میدونم مشکلات تحمل ادم رو کم میکنه .اما صبر خیلی مهمه . وفا داری و تعهد توی زندگی برای زمانی ک مشکلات هست . دوست خوده من درست یک هفته بعد از ازدواجش شوهرش از کار بی کار شد شش ماه نتونست کار پیدا کنه تازه مستاجر هم بود . بدون این ک خانواده خودش یا همسرش بفهمن اون مدت رو تحمل کرد و خدا روشکر بالاخره بعد از چند سال الان همسرش یه سمت خوب توی یه شرکت دولتی داره . و همه این چیزا رو مدیون تحمل خانم هستن .شما هم به طلاق فکر نکن به ساختن فکر کن

من 4 سال تو این شرایطم هی میگ چند ماهه دیگ کارم درست میشه قسطام تموم میشه همش وعده میده اما هیچ خبری نیست

از خدا میخوام هرچه سریعتر مشکلاتت رو رفع کنه و یه حال و هوای تازه به زندگیت ببخشه تا هیچ وقت فکر جدایی نیوفتی . جدایی اینجوری ک فکر میکنی ساده نیست . خیلی مشکلات پشتش هست .به خدا توکل کن و برای کار همسرت چله یاسین بگیر انشالله ک جواب بده

عزیزم زندگی بالا و پایین داره 

ما هم تا چند ماه پیش خیلی خوب بود اما الان از لحاظ مالی کم اوردیم 

جوری که هر چی در میاره میره برا قسط 

ولی من پشتشم

وام هایی که گرفته نرفته که باهاش خوشگذرونی و بده به این و اون 

واسه زندگی خودمون وام گرفته که بهتر شه ولی اوضاع یه خورده سخت شده اونم با وضعیت من که باردارم 

ولی پشتشو خالی نمیکنم بهش میگم تو مینوی نگران نباش 

تولد دعوت بودم ولی چون میدونستم نمیتونم کادو بدم نرفتم بجاش با شوهرم خونه بودم و بگو و بخند هر چی هم اصرار کرد گفتم حوصلم نیست برم میخوام پیش تو باشم 

تو هم یکم صبور باش مشکل مالی تو همه خانواده ها هست یکی کمتر یکی بیشتر