سلام بچه ها من تازه وارد نی نی سایت شدم
۲۱سالمه وسه ماهه عقدکردم ازدواج منوهمسرم سنتی نبوده و مابااشنایی کامل باهم ازدواج کردیم قبل ازعقدچه دردوران نامزدی چه دردوران عقدمن باهمسرم خعلی سردبرخوردمیکردم ودوستش نداشتم و ازروترحم ازدواج کردم ولی الان کاملاقضیه برعکس شده من ایشون رودوست دارم ولی ایشون به من اهمیتی نمیدن دوسم داره ولی براش عازی شدم قهرام دعواهام وحرفام دیگه هیچ تاثیری روش نداره مثه اون موقع من کاملاسردشده ازمن رابطه جنسی میخادواگه من بهش جواب منفی بدم تایک هفته مدام به هربهانه ای بامن دعوامیکنه سرهربحثی بامن قهرمیکنن همش من بایدبرم سمتش برایه دوستی جالب اینجاست یه زمانی همسرم گریه میکردوبه من میگفت تومغروریومنودست نداری انتظارداره همش من بااون خوب رفتارکنم موقعی ک دعوامون میشه اینقدکشش میده تاهمه رومتوجه کنه جلوخانوادش دعوامیکنه قهرمیکنم اونم بدترقهرمیکنه بلدنیست نازموبکشه موقعیم ک کارش باهام تموم میشه سردمیشه واقعانمیدونم چیکارکنم دارم اذیت میشم نمیتونمم زیادبهش نزدیک شم دسته خودم نیست یه حسی نمیذاره زیادبهش نزدیک شم همسرمم همش میگه منوعقده ای کردی موندم