دبیرستانی بودم یبار یه تیم زدم مانتو صورتی شلوار صورتی روسری کوچولوووو حریر صورتی عینک آفتابی از این الکی ها صورتی یعنی حتی شیشه اش هم صورتی بود ....
وای باورم نمیشه چجوری اون تیپی رفتم بیرون اونم با مامانم ....
الان میفهمم چه خزی بود ... از فرداش نپوشیدم ...
هنوز حس بد اش تو وجودمه
راهنمایی که بودیم رو نیمکت چوبی قدیمیا میشستیم.ااین نیمکتا یه قسمت باز پشتش بود.
یبار منتطر زنگ خونه بودیم تو کلاس،منم دو بند کیفم رو دوشم بود
کم کم سر خوردم اومدم پایینتر که سوسولی بشینم
یهو کیفم بین قسمت باز گیر کرد منم همونطور ولو موندم
بچه ها کلی خندیدن گفتن هه هه لاکپشت گیر کرده😭😭😭
یه همکلاسی هم داشتم بنده خدا هیچی درس نمیخوند
امتحان گرفته بود معلم
برگه هارو که پخش کردن هرکسی نمرشو باید میخوند تا معلم ثبت کنه(واقعا کار زشتی بود برا شخصیت دانش اموز ... هم قائل نبودن)پرسید فلانی(همون که درس نمیخوند )چند؟
گفت دو
یهو یکی از اونور کلاس داد زد خاک بر سر تو!😐
این رفتار معلما بنظر خیلی خز بود!
یبارم اول دبیرستان که هنوز سیبیلامو نزده بودم با دوستام داشتیم رد میشدیم
یهو یه جمعیت پسرا ،یکی از بینسون بلند گفت
توب تانک دسته بیل
دختر فقط با سیبیل😂😂😂😂😂😭
کیصافد
دوستام میخواستن منو بکشن😂😂😂😂😂😂
واااااي پاشيدم خنده حتي در مواردي نزديك بود ب....رينم ب خودم و حتي .گ......زيدم 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣خيلي خوب بود خييييييييلي
بالباس مدرسه و استین نخ نما خونه نامزد میرفتم،فقط۱۶سالم بود
یچیز یادم اومد ازون موقع حالت تهوع دارم،
سال۸۶که همه دخترا آرایش و لباسهای ماکسی زیبا تو دوره خودش میپوشیدن،من رفتم عروسی خواهرشوهرم با مقنعه سیاه😔😔وای بعدم با تک پوش قرمز رقصیدم شلوارشو یادم نیست ولی اونم حتما اشغال بوده،تصورکنین بین همه ارایش کرده ها،و انواع لباس شب خوشگل،تازه من ینی خیرسرم عروسشون بودم و تازه نامزد کرده بودیم.من۱۵سالم بود،خدایا ینی مادرم عقلش نمیرسید یچیز برامن بخره،خدایا چرااخه،
