2752
2734
عزیزم پدرتون عاقلتر از این حتی تا ونا حرفهاست سوالای شما خیلی ساده است چراا ینقدر سخت میگیری اصلا بگن ما دخترتون رو نمی خوایم که مطمئن باش با توجه به اینکه عرسشونی نمی گن الان به شما هیچی نگفتن حالا میان به پدرتون میگن میخوان بترسونن در ضمن حتما خودت با پدرت حرف بزن همه چی رو هم بگو بگو چرا زندگی خودتو خراب می کنی
مرسی شهلا جون....دلم آروم نمیشه..نگران خواهرم بودم...سعی میکنم دیگه دخالت نکنم...ولی اینکه تحمل حرفهای پشت سر خونوادم میزنن ندارم چه کار کنم؟؟ دلم میگیره...
مهرگان جون ممنونم واقعا اینطوری هست؟؟ یعنی سولای من خیلی سادست؟؟ دارم سخت میگیرم؟؟نمیدونم والا موندم...
الهی ان ده که آن به
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



خودتو شوهرت رو از این داستان بیرون بکشین حتی یه مدت نه خونه مادر خودت نه خونه مادر شوهر نرین

هرجا هم حرفی راجع به این قضیه شد بگین به ما ربطی نداره

به شوهرت هم بگو خونوادش زنگ میزنن و بد خونواده شما رو میگن برخورد تند بکنه و اجازه نده به راحتی توهین کنن

شما چرا باید تاوان پس بدین و زندگی خودتونو به خطر بندازین خودشون میدونن
اره عزیزم من این دوران رو طی کردم زیادی سخت میگیری من با یه مادرشوهر عوضی وسلیته که پدرشوهرم رو حرفش حرف نمی زنه تا زه نشوون اورده بودن بعداش زنگ زد به مامان کفت نشوون رو بنداز تو جوی اب ببین چه چیزها ......تازه برای دوستام هم دیدم خیلی از این اتفاق ها افتاد
بازم میگم پدرت بفهمه حتی اگه عصبانی بشه بهتره البته نظرمنه
2731
آره فکر کنم حق با شماست..دارم دلسوزی بیجاا میکنم....نمیدونم...باید کم کم بیخیالش بشم...نگران پدرم هستم..ولی شاید به قول مهرگان جون دارن میترسونن که میگن به باباش میگیم نمیخوایم...نمیدونم....
الهی ان ده که آن به
اگر شوهرت ادم منطقیه بشین باهاش اروم صحبت کن بگو من می خوام به بابام بگم و موضوع رو از خونه خودمون بندازیم بیرن خودشون هم عاقلن هم بزرگتر دارن به ما هیچ ربطی نداره و هردمون همین موضع را نسبت به خانواده امون بگریم که دیگه مارو دخیل نکنن اینطوری خیلی بهتره البتهههههههههههههههههههههههههههههههههه اگه شوهرت منطقی باشه
نه زیاد منطقی نیست..دمدمی مزاجه..یه موقع هایی طرف خونواده من هست..یه موقع هایی طرف خونواده خودش...نمیشه زیاد روش حساب کرد..بهتره من کلا خودمو بکشم کنار...سعی میکنم حرفهایی که میزنن هم فراموش کنم و به دل نگیرم...تا یکم آروم بشم..به خدا چند وقته خواب و خوراک ندارم..استرس دارم...
الهی ان ده که آن به
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز