بسم الله الرحمن الرحیم
فقط شبیه خودت زهرا!
تو کاری کردی که به زن بودنمان افتخار کنیم زور عمر کوتاه تو به شعارهای بلند فمینیسم چربید. چنان درخشان زیستی که نور وجودت عالم را برداشت آنطور که کورسوی شعارهای بی رمق اصلا به چشم نیاید.سرشارتر از سرشارتر از سرشار زیستی در زمانی که جهل جولان میداد زنانگی را با تمام اصالتش زندگی کردی در روزگاری که زن در ردیف شراب و قمار لذتی تنانه بود و بس.
عمیق شدن روی زندگیت هنر میخواهد و بس که شگفتی تو !
چه گذشته در عمر زنی که سنگ آسیاب را با دستان ۱۶ ساله اش چرخانده و فرشته ها از ملکوت دیده اند دنیا را به گردش مردمک هاش، می چرخاند؟ به هر طرف که نگاه کند خوشبختی است! از هر که روبگرداند؛ بدبخت ترین عالم است! چه بوده میان نان پختن ها و تسبیح گرداندن ها و درس قرآن و نماز شب تو که شب در آسمان قیامت تماشا به پا می شده برای دیدن قنوتت؟! چه گذشته در آن ۹ سال مادرانگی ت که سروران جوانان بهشت را پرورانده ای؟
تو و دخترت کاری کردید که دردهای بزرگ ما،حقیرشوند ، ناچیز شوند.
تو و زینبت تحمل رنج را بر ما آسان کردید.
این طور شد که چشممان به شما بیفتد از غصههای خودمان خجالت بکشیم .چه کسی میتواند تو باشد و اینطور در حقش جفا شود؟
چه کسی قدرتو قطبنمای خداست روی زمین که خشمش خشم خدا و شادیاش شادی خدا باشد و آدم ها او را اینطور بشناسند و این را بدانند و باز خشمگینش کنند؟ چه دل گنده اند بعضی از آدم ها ...
تو همسرت، توو پسران و دخترانت کاری کردید که به انسان بودنمان افتخار کنیم. آنطور بودی که هر وقت سوال فرشته ها را مرور کردیم و" انی اعلم ما لا تعلمون" خدا را خواندیم سر بالا بگیریم که شمایید ! شمایید راز عالم .سر بالا بگیریم که شیعه ی شماییم. سرپایین بیندازیم برای هر لحظه که زینت شما نبوده ایم.
یازده روضه از همسرت و ده امام پس از او؛ پسرانتان ، روی دست تاریخ مانده که قرن ها گریه برایش کم است .
ماییم و آخرین فرصت؛ ماییم و آخرین ذخیره از تبار تو ؛ ماییم و عضو دوازدهم طوبای نسلتان.
ما هر کجای زندگی که کم می آوریم؛ به مادرمان میسپاریم دعایمان کند. بدون پسرت ، بد کم آورده ایم میشود دعایمان کنی که خدا اماممان را به ما برگرداند؟
میشود دعا کنی پسرت را ببینم مادر؟