اون برنامه ای برای زندگی توی اصفهان نداشت و بعد از کاری که کرده بود یه جورایی میخواست از اونجا هم فرار کنه..
به شیراز اومد... یه محله ای پایین پایین...
اسم دخترک و ساینا گذاشت ....
اینقدر توی دام اعتیاد بود که به سختی گذران زندگی میکرد.
کار ترجمه اش عالی بود ولی دیگه نمیخواست خودشو به سختی بندازه.. توی بی بندو باری دست و پا میزد... بیچاره ساینا کوچولو...
با چندتا زن دیگه یه خونه درب و داعون کرایه کرده بودن و ساکن بودن...
بچه های شیرازی حتما اسم محله ی پای کتا رو شنیدن..