2752
2734

یه مدته متوجه مشکلم شدم اکثرا هم اتفاقا بد اینطوریه

فامیلامون که زیاد دقت نمیکنن یا خبر ندارن مثلا میگن دیوی فلانی یعنی من گفت اینکارو نکن اینطور میشه چرا کردی

مادرم و همسرم که یکم متوجه شدن به من میگن فقط تو حرف نزن یعنی خودشون گاهی حرفای منفی میزنن من یه کلمه بگم میترسن

خودمم دیگه میترسم خسته شدم گاهی نمیتونم جلو زبونمون بگیرم یعنی واقعا حرفایی که به طور ناخودآگاه میگم اتفاق میفتن یا به شوخی و ... جدی ها نمیشن

اکثرا هم خواب هام واقعی میشن اکثرا حالا با یسری تغییرات جزئی

بچگیم یادم نیس اینطور بودم یا نه چون فقط ۱۸ سالمه مثلا برای ۴ ۵ سال اخیر همینطور بوده 

مثال هاشو بزارید بگم 

بابام مریض شده بود شدید و در بستر مرگ بودن همه ترسیده بودن که داره میمیره منم ترسیده بودم و خیلی ناراحت بودم اما فقط یهویی گفتم نه این نمیمیره و در عرض یکی دو روز حالش خوب شد 

یا مثلا رفتم جایی مهمونی شهر دیگه که فامیلامون اونجان برگشتنی گفتم با خنده و شوخی به دوسم و مادرم فلانی و فلانی حالا میخوان سر من دعوا کنن(یکیشون اصلا خواستگار یه نفر دیگه بود و هیچ خبری نبود هیچی و من هنوز بچه بودم)

در عرض یک سال هر دو خواستگاری اومدن و مدتی با هم دعوا داشتن خانواده هاشون سر من طوری که می‌رسیدیم خون راه بیوفته

یا مثلا شوهرم اومد خواستگاریم با شوخی و کاملا غیر منطقی گفتم حالا صبر کنه دو سال بازیش بدم دوسال بابام بازیشون داد بعد عقد کردیم 

یا مثلا وقتی مراسمات خواستگاری و آیندمون کاملا خوب پیش می‌رفت خواب دیدم بابام قراره مخالفت کنه و کرد یهویی و به مدت دو سال

یا مثلا یکی از آشناهامون جوون هم بود مریضی سختی گرفت ۲۰ روز اینا بود بیمارستان بود و هممون امید داشتیم دقیقا یه روز قبل مرگش من یهویی گفتم دیگه این بهوش نمیاد میمیره و فرداش فوت شد

یا مثلا بازبعد دو سال گفتم ببین بابام میخواد بده منو به شوهرم که دو سال پیش مخالفت کرد در کمال ناباوری همینکارو کرد

و خواب عقدمون با اون شکل و شمایلمون چند ماه قبل دیدم

بعد تو عقد ما تا مرز طلاق رفتیم و من گفتم قراره آشتی کنیم و خواب روزی که آشتی کردم رو دیدم و همونطور ی هم شد

یا مثلا مادرم داشت ازدواج می‌کرد مرد خیلی خوبی بود اما من نمیتونستم خودمو آروم کنم بیقرار بودم و همش میگفتم این دو سه ماه دیگه میمیره در حالی کا خودم میدونستم دارم چرت و پرت میگم نرو و مرد واقعا 

یا مثلا وقتی فهمیدم ناپدریم مریض شده فقط فهمیدم که داره میمیره و خواب ختمشو هم دیدم 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687