2752
2734

این چیزیه که به چشم خودم زیاد دیدم


پسره تو دوران مجردی ش تنبل و بی عار بود برای مادرش یه قدم برنمیداشت یه سفره جمع نمیکرد یه کمک به خواهرش نمیداد دائما هم با پدرش اختلاف داشت.  حالا همین پسرا تا ازدواج میکنن یادشون میفته خانواده دارن مادرشون اولویتشونه خواهرشون جگرگوششونه. رو حرف پدر حرف نباید زد😐

تو دوران مجردی مدام دنبال بهونه بودن از خونه بزنن بیرون برن پیش رفیقاشون و عشق و حال و تفریح و مسافرت و حتی دختربازی.  بعد ازدواج دنبال یه بهانه ن سریع برن خونه مادرشون🙂


چرا واقعا؟؟؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

خود درگیری دارن 😂 البته اینکه مادرشوهرا هم محبت کردنشون گل میکنه هم بی تاثیر نیست ، شوهر من نامزد بودیم هر وقت زنگ میزدم میگفت گشنمه غذا نداریم  الان مامانش هر بار مارو میبینه میگه بمیرم برات لاغر شدی😂😂😂😂

متاهلی همینه ادم تازه یاد زحمات بی منت خانواده میافته قدرشونو بیشتر میدونه    



ولی زنا دم به دقیقه نمیگن بریم خونه بابام فلانی برو به بابام کمک کن کارای مامانم رو انجام بده. تازه خانواده دختر معمولا تو زندگی دخترشون فتنه نمیندازن

ولی زنا دم به دقیقه نمیگن بریم خونه بابام فلانی برو به بابام کمک کن کارای مامانم رو انجام بده. تازه ...

دخترا هم اشتباه میکنن به نظرم!بعضیاشون تا شوهر مییننن خانواده خودشونو از یاد میبرن!باید با سیاست روابط رو مدیریت کرد 

مگه مادرشون چی کار میکنه

تازه بعد ازدواج پسر عزیز میشه فکر میکنه عروس اومده پسر عنترشو بدزده تازه یاد غذا و لباس پسرش میفته در صورتی که پسرش با سیب زمینی و تخم مرغ بزرگ شده همه اینارو به پسرش هم انتقال میده اونم فکر میکنه چه خبره ولیییی همش زود گذره عروس زرنگ اتفاقا از این رفتار استقبال هم میکنه و همه مسئولیت های شوهرو میندازه رو دوش مادرش تا بفهمه

یادمه عمه من ی بار زد تو سینش ک الهی کفن شده بیارنت دم خونم(پسرشو میگفت)میگفت جون ب لبم کرده چشم دیدنشو نداشت ی لیوان اب با دل خوش دستش نمیداد همش نفرینش میکرد میگفت آیینه دقمه بعد زنش داد گفت آدم میشه😐سر سه چهار ماه انقدددد تو زندگی عروسش دخالت کرد ی بار میگفت لباسا پسرم اتو نمیکنه ی بار میگفت غذا رو خیلی داغ میده به پسرم ی بار پسرش سرما خورده بود یک بلبشویی ب پا کرد تا اخر یک سال نشده عروسش فرار کرد باز روز از نو روزی از نو هرروزم نفرینش میکنه😐

فقط 10 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
خدایا شکرت.🌸قانون مزرعه میگه:تو تصمیم میگیری چی بکاری، اما تو فصل برداشت تو موظفی اونچه که کاشتی رو برداشت کنی🤫
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687