که همه چیو به مامانش بگه هرجا بخوایم بریم به مامانشم بگه بیاد
باردارم از وقتی عروسی کردیم هرجا رفتیم مامانشو اورد دونفری هیچ جا مسافرت یا بیرون شهر نرفتیم
چند وقت پیش مامانش گیر داده بود بیاین بریم بیرون منم که وضعیتم اینه حالم خوب نیست 3 ماه اول باید مراقب باشم زیاد جایی نرم به شوهرم میگفت زنت بزار خونه مامانش بریم خونه داداشت اینا
الان که باردارم جایی نمیریم چیکار کنم بعد به دنیا اومدن بچم سه تایی بریم دیگه مامانشو نیاره
از وقتی باردار شدم نه مامانش نه ابجیاش هیچ کدوم زنگ نزدن حالمو بپرسن میدونن حالم بده اما هیچ کدوم نیومدن یه سر بهم بزنن یا بگن نمیتونی غذا درست کنی یا خونت به هم ریختس بیایم کمکت
شوهرم برا همشون خیلی کارا انجام داد توی اسباب کشی هاشون دکتر رفتناشون ولی الان اینجورین