اجازه بدید اول زن عموم رو توصیف کنم. زن عموم دبیر شیمیه ولی من باب علاقه رفته یه دکترای عرفان و تصوف اسلامی هم خونده. زن عارف مسلک و خیلی فهمیده ایه. باسواده و خیلی قشنگ حرف میزنه. در کل یه خانمیه که در عین حال که مذهبیه فوق العاده با کلاس و با لوله. از لباس پوشیدن گرفته تا صحبت کردن.
زن عموم خاله زنداداشمه.
پریروز زنداداشم و زن عموم همزمان اومدن عیادت مامانم. زن عموم دراومده از مامانم پرسیده شنیدم خواهرت عروس گرفته مبارکش باشه. مامانم هم از عروس خاله ام و خانواده اش تعریف کرده. مثلا گفته دختر خوبیه خانواده محترمی داره و ...
خب
یهو زنداداشم پریده به مامانم گفته پروانه خانم مرغ همسایه غازه؟ پریده به مامانم با حالت دعوا و بی احترامی.
خلاصه زن عموم به زنداداشم گفته پیر شدی و درست نشدی. چرا همه چیزو به خودت می گیری چرا از همه چی می رنجی؟ اگه از کس دیگه ای تعریف کنن مفهومش اینه که اون از تو بهتره؟ با همین رفتارت هم‌تو خانواده خودت اختلاف درست کردی هم تو خانواده شوهرت بس کن دیگه و ...
زنداداشم هم گفته هیچی نشده داره از عروس خواهرش تعریف می کنه. از من تعریف نمی کنه که تاج سر و مایه افتخار کل طایفه شونم.
بگو نتم الان تموم میشه😂
خوب الان ما چیکار کنیم
خب
خ
حالا چرا معتقده که تاج سر ماست؟ چون پسرش پزشکی تعهدی می خونه. (همزمان با اون هر دو تا دختر خواهرم دانشجوی پزشکی ان) و دخترش رو هم با پول بابام فرستاده اروپا ارشد بخونه. (حساب بچه های فامیل و آشنا که مهاجرت کردن از دستم خارج شده بس که زیادن) . بعد ایشون میگه شما اگه سرتون جلو مردم بالاست بخاطر منه!
زن عموم بهش گفته اینقدر تکبر خوب نیست تو اگه بچه ات درس خونه از همین خانواده الگو گرفته وگرنه والا نه سمت ما نه سمت خانواده پدریت کسی اونقدر پیشرفت نکرده که الگی بچه تو باشه.
دلم خنک شد که بالاخره یکی جلوش وایساد. با رفتارای آشغالش هم خونواده پدریش رو هم پاشید هم خانواده ما رو. اون سمت یه کاری کرده زنداداشاش سال به سال خونه مادرشوهر نمیان. این سمتم که ما خواهرا یادمون نمیاد آخرین بار کی با برادرمون حرف زدیم.
چه حسوده ماشالله
چند سالشه؟
چقدر بچه اس
خدایی روش شده اینطور واسه خودش نوشابه باز کنه
تاج سر فامیل و مایه افتخارتون حالا چه هنری داره؟ شغلش چیه؟ تحصیلاتش؟
آماده خورده شدن باش از طرف کمپین حمایت از عروس 😐😐😐💔
