اگه میشه تا آخر بخوانید هردفعه یه بدبختی تو سرمون در میاره و دعوا راه میندازه ! البته شوهرم گوش به اون نمیکنه ولی من اعصابم خورد میشه داد میکشم چرا یه دعوا سفت سخت با مادرت نمیکنی ک ادامه نده!نرم صحبت میکنه فقط میگه زنم خوبه !مادرشوهرم گیر داده زنتو طلاق بده دخترهمسایه رو برات بگیرم یه بچه هم دارم با خودش رفتیم خیاطی مردانه مرده متر گذاشته اومده جلو شوهرم و پدرشوهرم میگه داده خیاط دستمالی کنه بدنشو ! ناخناشو بگو کوتاه کنه! مثه بدکاره ها هم هست لباس پوشیدنش ! درصورتی ک اصلا اونجور نیس ! شوهرم غیرتیه باشه اون نمیذاره! کار نمیکنه! درصورتی ک بهش گفتم کمکت کنم میگه نه بعد به شوهرم میگه کار نمیکنه کمکم کاری نیس ! کثیفه ! اونقدری که بابام پول داده از اول عقد یک دهمشم شاید نداده باشن خونوادش ولی خونواده من ساکت احترام به شوهرم میذارن به قول شوهرم هیچوقت پولهارو به رخ شوهرم ک نمیکشن هیچ حتی به منم میگن اگه بفهمم کمک مارو به رخ شوهرت کشیدی ازت نمیگذریم
کل جهیزیه و خرج عروسیم رو و کلی طلا و سکه بهم دادن کادو های ۵۰ و ۲۰ میلیونی واسه تولد من و شوهرم دادن
سیسمونی و … مادر شوهرم گفت یه النگو برات میخرم گفتم دوست ندارم النگو گفت پس بدل میخرم بدل خرید کوچکترین چیزی بهش نگفتم
جهیزیه ام یه روتختی و حوله داد و چند تا چیز خیلی بی ارزش بازم هیچی نگفتم ! رسم اینا جوریه ک اکثر وسایل رو داماد میخره تازه
گفت چند چیز من بخرم در حد ۵۰ میلیون تومان فوقش کلا بشه گفتم نمیخواد ! آخرین بارم لباسارو جدا انداختم لباسشویی جنگ راه انداخته و دری وری گفت هم جلو روم هم پشت سرم به شوهرم! من شهر غریبم سر بارداریم گفت مادرت از راه دور بیاد درصورتی ک مادرم شاغل بود نتونست بیاد تنها بودم تا وقت زایمان ! تو شهر غریب آنقدر گریه کردم! حالا میگه خوبه ک دختره نوم من میام پیشش من عاشق نوه دختر هستم ! منم گفتم اصلا ندمش بهش
پدرمو درآورد اشکمو درآورد اصلا نگفت بیام پیشش خونم نزدیکه یوقت درد زایمان نگیرش حتی دندونم تو بارداری درد میکرد شوهرم بهش گفت ببرش دکتر نیومد
به نظرتون منم ندم بچم رو ببینه گناه ؟؟؟