خودمم باورم نمیشه جونم به جون موهام بسته بود ...یه دفه دیدم زدمشون ...حس بی ارزشی میکنم
تصمیممو گرفتم میخوام طلاق بگیرم دیگه نمیتونم تحمل کنم😞
چشم چرونی شو دیگه نمیتونم تحمل کنم 😞
خیلی وقته که زندگی کردن رو فراموش کردم ، خیلی وقته که خنده برام شده آرزو ، یادمه از وقتی که پسرکوچولوم به دنیا اومد نتونستم براش درست مادری کنم ..من شرمنده اونم ..و برای خدا بندگی نکردم..من بیمارم ..کاش ته دلت فقط بگی خدایا شفاش بده ...شاید خدا ، صدای منو از زبون تو شنید ...شاید من رو به زندگی برگردوند ..و من از کسی که نمیشناسمش ولی زندگیمو مدیون دعا و دل مهربونشم تا ابد ممنونم...
عزیزم اونی که شما میگین نگاه کردن که در همه انسانها خانم و آقا وجود داره و هیزی خیلی فرق داره
اوکی
خدایا گفتی تکیه کن برمن و توکل کن و طبق خاسته من عمل کن و نتیجه را بر من بسپار......الان جایی هستم که خودت گفتی هر وقت بنده من گره ای مشکلی تو کارت افتاد و نگاهت به سمته کسیه که کار تورو اون راه بندازه گفتی به عزت و جلالم قسم که حاجتتو نمیدم 😢الان من از همه نا امیدم و نگاهم به رحمته تویه ای ارحم و الراحمین بعداونهمه سختی و سقط بالاخره منو خدابا یه تودلی که هیچی نمیدونستم ازش غافلگیرم کردی سونو گفت شش هفته با ضربان قلب طبیعی...اما الان این خونریزی پشت جفت چیبود که یهو اومد و عیدم رو با اشک شروع میکنم...رشدش گیر کرده قلبش میزنه هر پنج ثانیه....بخاطر خونریزی پشت جفت نمیتونه خون درست بگیره...خدایا امیدم به تویه دکترم تمام داروهام قطع کردیعنی منتظر سقط باشم...اما بااین حال هنوز علایمم سرجاشه چکنم 😭😭😭خدا میدونم اگه توبخای هیچ کسی نمیتونه توش دستی بلند کنه میدونی که چقدر قلبم شکسته از خودت خاستم به خودتم میسپارمش 😭فقط موندم اگه میخاستی بگیریش چرا انقدر غافلگیرم کردی و بی خبر آوردی تودلم اونم با قلب سالم 😭😭قربونت برم خدا بازم شکایت نمیکنم به خودت میسپارمش پاره تنم رو 💕
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!! من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
چرا بخودت اسیب میزنی؟ الان بنظرت بااینکارت اون بخودش میاد؟ 2مدل ادم هیچوقت هیچوقت و هیچوقت تغییر نم ...
نمی دونم چیکار کنم ...نمیدونم چرا هیچکی بهم حق نمیده به خاطر این مشکل بخوام جدا شم ..به خدا من نابود شدم
خیلی وقته که زندگی کردن رو فراموش کردم ، خیلی وقته که خنده برام شده آرزو ، یادمه از وقتی که پسرکوچولوم به دنیا اومد نتونستم براش درست مادری کنم ..من شرمنده اونم ..و برای خدا بندگی نکردم..من بیمارم ..کاش ته دلت فقط بگی خدایا شفاش بده ...شاید خدا ، صدای منو از زبون تو شنید ...شاید من رو به زندگی برگردوند ..و من از کسی که نمیشناسمش ولی زندگیمو مدیون دعا و دل مهربونشم تا ابد ممنونم...
بود ولی انقد مشکلات داشتیم این مشکلش به چشمم نمیومد اما الان واقعا نمیتونم تحمل کنم
خیلی وقته که زندگی کردن رو فراموش کردم ، خیلی وقته که خنده برام شده آرزو ، یادمه از وقتی که پسرکوچولوم به دنیا اومد نتونستم براش درست مادری کنم ..من شرمنده اونم ..و برای خدا بندگی نکردم..من بیمارم ..کاش ته دلت فقط بگی خدایا شفاش بده ...شاید خدا ، صدای منو از زبون تو شنید ...شاید من رو به زندگی برگردوند ..و من از کسی که نمیشناسمش ولی زندگیمو مدیون دعا و دل مهربونشم تا ابد ممنونم...
همسرش زیبایی های خانمش رو نمیبینه و چشمش دنبال بقیه س .واسه همین اعتماد به نفسش اومده پایین و با خودش یه جورایی لج کرده و به خودش میگه موهای من و زیبایی من پس ارزش نداره
ولی من به جاش باشم از لج اون بیشتر به خودم میرسم و واسه دل خودم زندگی میکنم
کدوم خانواده خواهر 😔.....نه منظورم همین دوستان هستن که مشورت میکنم باهاشون
خیلی وقته که زندگی کردن رو فراموش کردم ، خیلی وقته که خنده برام شده آرزو ، یادمه از وقتی که پسرکوچولوم به دنیا اومد نتونستم براش درست مادری کنم ..من شرمنده اونم ..و برای خدا بندگی نکردم..من بیمارم ..کاش ته دلت فقط بگی خدایا شفاش بده ...شاید خدا ، صدای منو از زبون تو شنید ...شاید من رو به زندگی برگردوند ..و من از کسی که نمیشناسمش ولی زندگیمو مدیون دعا و دل مهربونشم تا ابد ممنونم...
🤍برای با تو بودن هزاران سال هم کم است،زودگذر است،چه رسد به این عمر فانی ما،کاش خدا بیاید و وعده ی جهان دیگری را بدهد که زمان در آن معنایی نداشته باشد و بتوان دوباره در کنار تو،دم به دم با تو رسمِ عاشقی آموخت....🤍//از تماااام شیرین زبونیا،اولین قدمی که بر می داره،حسِ خوب اولین بار که بابا و مامان می گه،اولین باری که دندون در میاره،اولین باری که میره مدرسه و چشم می دوزی به پشت سرش و فقط نگاهش می کنی می گذرم و می گم حسِ خوب پدر و مادر شدن وقتیه که پسر یا دخترت بدونه که می تونه راجع به همه چیز باهات حرف بزنه،بدون ترس،بدون دلهره،بدون خجالت و بدون نگرانی........................ //// ❤ این روزا بهتر از هر موقعی معنی انتظار و دل گرمی رو می فهمم....نه ماه،ثانیه به ثانیه انتظار کشیدن و دل گرم بودن به خدایی که همیشه بوده و هست و خواهد بود....خدایا من منتظرم،منتظرم و دلم گرمه به تو،به این که حواست هست به این بنده ای که چشم دوخته به عظمت و بزرگیت....تمام ترسا،تمام استرسا،دلهره ها همه و همه رو سپردم به تو،مثل بچه ای که دلش گرمه به مادرش منم دلم گرمه بهت❤
یه خواستگار داشتم باهم قرار گذاشتیم بیرون این به همه زن ها پیر و جوون نگاه میکرد یه دختری ساحلی تنش بود پاشو آورد بالا بند صندلش رو ببنده ساق پاش معلوم بود این نکبت سیر نگاهش کرد که هیچی وقتی هم از جلوش رد شدیم باز سرش رو برگردوند نگاهش کرد ....هیچ مردی اونجا نگاه نمیکرد به جز اون ندید بدید هیز انقدر اعصابم خراب شد همون لحظه بهونه آوردم رفتم بعدم بلاکش کردن
اگر روزی از خاورمیانه پرسیدند بگو خاکی بود که افغانش به ایران میگریخت ایرانی اش به ترکیه ، ترکش به سرزمین سبز ها و بور ها ....که رفتن های ما هجرت نبود گریز بود ، سفر نکردیم کوچانده شدیم ، بگو از مرگ به آوارگی پناهنده شدیم.از خفت به بی وطنی!