پسره رو میشناختن برادرش معتاد بود
و وضع مالیش خیللی تعدیفی نداشت و اینم تک دختر بود و وصع اجتماعی و مالی خودشون بهتر از پسره بود
پسره ۳ تا برادر ۴ تا خواهر بودن
پسره از این رو ب اون رو شد و همه بهش میگن خودتو کشتی واس پسر خودت خاستی شوهر کنی خانواده دیگ پشتش نیستن پسره سیگار میکشید عرق میخورد ولی دختره میگف برا من مهم نبست و دارین دروع میگین نرسم بهش دیگ خیلی چیزای دیگ و کم سن بود دختره ۱۷