ای کاش بهانه بهتری میاوردی برای رد کردن برادرت
چون الان برادرت رفته روی مخ زنش که بچه رو بسپار به کسی یه مدت بریم اونجا و ... که این زن ناراحت شده شروع کرده پیام دادن
اصلا به برادرت پیام بده بگو من با زن تو نمیتونم توی یه خونه باشم و نمیخوام احتراما از بین بره و این قضیه از ذهنت بنداز دور که با هم زندگی کنیم ،
بعلاوه اینکه من نمیتونم به بابا دروغ بگم اون به من اعتماد کرده خونه در اختیارم گذاشته و من بهش دروغ نمیگم، اما هر کمک دیگه ای بخوای میکنم ،
بگو بچه بهانه بود ،چون یه وقت آه اون مادر و بچه ادمو میگیره معلوم نیست توی چه شرایط بدی هستن
فقط بگو من به بابا دروغ نمیگم به هیچ وجه و تمام