عزیزم ببخشید اینو میگما ولی خب خودم زیاد دیدم
شاید دخترتون لوسه و یه سری اخلاقا داره که بقیه هم سن و سالاش خوششون نمیاد
مثلا بازی کردن رو بلد نیست
جیغ میزنه یا یه پخ بگی بهش میزنه زیر گریه
اینجوری نیست؟
اسی دختر من سه سال و نیمشه دقیقن تا میبرمش تو کوچه بچه ها باهاش بازی نمیکنن خیلی مهربون و خوشگله اما اونا اصلا یه نگاه خشم الود به بچم میکنن و مشغول بازیشون میشن و مدام میگه مامان چرا با من بازی نمیکنن منم موندم چرا وقتی میبینم اینجورین میبرمش شهر بازی اما دلم خیلی میگیره کاش منم بدونم چی کار کنم
این به خاطر اینکه یا بچه هاتون اهل لوس بازی و گریه و محبت زیادی هستن یا مامانی هستن و با کوچکترین اتفاقی مادرشونو میکشن وسط و مادره بچه رو دعوا میکنه خلاصه بچه ها هم بین خودشون از ادمی که زیاد محبت کنه یا بچسبه بهشون خوششون نمیاد ،جاش یه بازی خوب یاد بچتون بدین یا یه وسیله باحال براش بخرید و بذارید بره وسط بچه ها
با بچتون حرف بزنید بذار مهارت کلامیش بالا باشه
و از همه مهمتر بچه هر چقدر بچسبه همونقدر ازش فرار میکنن
من خودم بچه بودم هر جمعی میرفتم مورد توجه همه بچه ها قرار میگرفتم دلیلشم این بود اعتماد به نفس داشتم به هیشکیم زیادی محبت نمیکردم
میترسم شناسایی بشم
اصلا برای اسی هم سربسته اینجا میگم
من به خاطر این موضوع اینقدر اذیت شدم که سعی میکردم داخل کلاس هرج و مرج ایجاد کنم
عصبی شدم
بی اعتمادبنفس شدم
بدذات شدم
بااینکه الان همه چی دارم کار ماشین خونه زیبایی اما توجمع خجالت میکشم صحبت کنم نمیتونم ارتباط بگیرم حتی با کسایی که ازم خیلی پایین ترن از لحاظ اجتماعی
بعد فکر نکنید غیرانتفاعی و...خوبه
من و خواهرم هر دو مدارس تاپ شهرمون بودیم پر از بچه های فیس و افاده ای بودن که ما هیچ وقت نتونستیم دوست خوبی داشته باشیم و نتیجه ش شد انزوای ما
اما بچه های فامیل مدارس معمولی داشتن و همیشه از گروه های دوستیشون برای ما تعریف میکردن و ما غصه میخوردیم
اتفاقا دوشبه دارم بخاطر تروماهای بچگیم گریه میکنم و هق هق میزنم
توروخدا برید سراغ روانشناس و درمان و....
اجازه ندین بچتون مثل من بشه
خیلی تلاش کردم که به اینجا برسم خیلی مطالعه کردم که ترمیم کنم زخمامو اما هنوز بایادش قلبم از حرص دردمیگیره
زندگی الان من آرزوی خیلیاس اما اونا نمیدونن من چقدر غصه دار بچگیم هستم.اونا نمیدونن من اگه تو جمع نمیرم از غرور و تکبرم نیست.اعتمادبنفس این کارو ندارم.البته من خانواده سمی داشتم که به جای علت یابی اینکه چرا درس رو دوست نداشتم منو با کمربند کتک میزد بابام
لطف دیگه هیچی نپرسید ریپلای هم نکنید چون واقعا حالم داره بد میشه باز
فقط خواهش میکنم فکر درمان بچه هاتون باشید
درسي ك من خوندم
تجربه ١٨ سال مشاوره اينو ميگه..
كسي ك نتونه يك ليوان برنج پخت كنه، ٢٠ ليوان رو هم نميتونه.
اين بچه توي مدرسه دولتي غرق ميشه، بچه اي ك قدرت منده
مياد و ابيوزش ميكنه و ايشون چون دوست پيدا كرده
قبول ميكنه.و همون ك خودتون گفتين اينقدر جمعيت زياده.
اين بچه بايد توانمند بشه،وسط اصضراب عدم پذيرفته شدن
در گروه دوستي
استرس تعويض مدرسه و سينك شدن با مدرسه جديد رو هم تجربه كنه؟
🥸
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
58 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
