پشیمونی و حسرت های یک مادر

دقیقااااااااا

نذاشتم پسرم مث بچه های دیگه لج کنه، هروقت لج کرد من بیشتر لج کردم و در آخر پسرم کوتاه میومد. سر همین لج کردنا غرورشو میشکست که کوتاه بیاد. بارها وقتی دیدم بچه های دیگه لج میکنن و مامانشون کوتاه میاد و قربون صدقه میره گریه کردم😭

خدا به دلت آرامش بده هر جور میتونی خودتو آروم کن و بچه رو نزن وقتی یکم حال روحیت بهتر بشه عذاب وجدان این زدن ها و همینطور تاثیری که بعداً رو شخصیت بچه ت میزاره و هر روز جلو چشمته نمی آره رنگ آرامش ببینی

خدا وند رو سپاس کاری انجام ندادم که ناراحت کننده باشه، اما با کمال میلم کارم رو که بسیار دوسش داشتم و وجهه ی بالایی داشت به خاطر کودکم کنار گذاشتم و وظیفم بود و خوشحالم، و دیگر اینکه به دلیل آگاهی و اینکه خودم روانشناس کودک هستم در آموزش و پرورش بسیار موفق بودم و کودکی شاد دارم و نیز بسیار مهمه با همسرم در این امر بسیار هماهنگیم...و مهمتر اینکه اجازه ندادم دیگران کوچکترین دخالتی و تربیت کودکم داشته باشند و همیشه در کنارش حضورم پررنگ بوده و هرگز آغوشم رو براش دریغ نکردم...آرزو دارم خداوند به همه ی ما علم، آگاهی و صبر عنایت کنه که بتونیم فرزندانی شاد داشته باشیم...

اینکه رو تربیت دینی شون حساسم و اجازه نمیدم هر چیزی رو ببینن یا بشنون تا وقتی که بتونن خوب و بد رو تشخیص بدن و تازگی ها دارم اثر این مراقبت رو میبینم 

در مقایسه با هم سن و سالاشون خیلی باانگیزه تر و آروم تر و مهربون ترن

یکی دیگه اینکه دولت دارم یه خانواده باشیم به معنای واقعی کلمه؛در کنار محبت و عشق ورزی ؛حتما باید خواهر و برادر داشته باشن تا بتونن خیلی از چالش ها رو تو محیط امن خانواده تجربه کنن و یاد بگیرن و از اینکه میبینم چقدر به هم محبت میکنن قند تو دلم آب میشه

یکی از پشیمونی هام اینه که امسال تو درس بچه م سختگیر بودم و تصمیم گرفتم سال دیگه این سختگیری رو تعدیل کنم

این خوبی در حق بچه نیس...ظلمه 

اینو از زبون کسی بشنو که تک و تنهاس و تو خوشی و ناخوشی احدی رو نداره یه زنگ بزنع بگه برادرم خواهرم بیاین پیشم کلی هم ثروت از پدر و مادرم میمونه اما ذره ارزش نداره وقتی تک و تنهام 

چه نکته ی مهمی گفتی عزیزم

آفرین که متوجه اش شدی

هیچ وقت دیر نیست برای جبران

عاااا🤣💔 ی بابا که فکر می‌کنه با لجبازیش می‌تونه زندگی رو نگه داره 

با زندگی با خانواده خودش باعث میشه زندگیش حفظ بشه ولی نمیدونه داره تر میزنه ب آینده این بچه😄

دوست های من که تک فرزند بودن اینقدر غصه خوردناشونو دیدم که از همون نوجوونی تصمیم گرفتم حداقل سه فرزند داشته 

مال من عصبی وحشتناک وبداخلاق

شوهرخودمم تکه خیلی راضیه. حتی از پدر و مادرشم دوریم . ولی خواهر خیلی خوبه. از نظر مالی شرلیطشو ندارم اصلا. بنظرم ظلمه ب بچه

مریضی و فوت پدرم خییییییلییییی برام سنگینه پسربزرگم باکوچیکه نمیسازه همش دعوا گریه اصلا حوصلم نمیکشه شاید افسردگی گرفتم نمیدونم