نمیگم اسونه دیروز بیرون بودم خیابون خلوت برای اینکه مامانم نبینه گریه کردم شبم بود تا خونه گریه کردم که خالی شم داشتم میترکیدم
من بعد چن هفته اومد واسه بخشش ولی دیگه نبخشیدم همون یه بار قبل که بخشیدم واسه هفت پشتم بس بود
کاش برنمیگشتم دفعه قبل الان انقد داعون نبودم
کاش حداقل نمیومد واسه بخشش اینطوری اروم تر میبودم من قبل عید کات کردم دقیقا دو روز قبل عید اون روز کلا تب و لرز کردم و حسابی مریص شدم عیدمو رید تدش انوقت اکمده میگه سال خوبی داشته باشی اخه تو که منو میشناسی فقط بلدی زخم بپاشی لعنتی
وقتی پیام بخششو دیدم انقد گریه کردم که حد نداشت چون واقعا تازه کمی اروم شده بودم
بعدم که من توپ و تشر زدم و گفتم نمیبخشم واسه خاطر اینکه کم نیازه جلوم همه تقصیرا رو انداخت گردن من باور کن حالم بد بود بدتر شد چقد حالمو گرفت قلبم مچاله شد
من واقعا از ته قلبم دوسش داشتم و دارم ولی بابت همه چی فقط واگدارش کردم به اون بالایی چون بدجوری منو له کرد من با همه چی ساختم و کنار اومدم با خیانت اول رابطه که بعد یه کات برگشتپ بهش با دیر جواب دادنا کم گداشتنا بی حوصلگیاش
خدایا من دیگه باید چیکار میکردم که نکردم تو شاهدی من تو این یسال و خورده چقده مریص شدم خدا تو دیدی به من چی گدشت 😭😭😭😭