چرا بعد بچه دار شدن زندگی انقدر مضخرف میشه

دقیقا اتفاقی ک برای من افتاد

حتی یاداوریش عذابه

بعد ۵سال هنوز دلم داغ میشه از حرفاش

دنیا خوبی کنه دنیا رو به پام بریزه بابت زهرایی که اون روزا به زندگیم ریخت نمی بخشمش

راس میگی.

من ک بچم یکسالشه و تو همین شرایطم چی بگم؟

دیشب از ساعت ۱۱ تا ۱۲ شب خابید مثلا سه بار بیدار شد هر بار ک چشمام گرم میشد پا میشد جیغ میزد بار سوم داد زدم الهی مادرت بمیره راحت شی از دادم ترسید بعد ک خابید عذاب وجدان گرفتم سه ساعت نخابیدم حرص خوردم

کمکی میگرفتی

من برا همین موضوعات قراره پرستار بگیرم و کسی رو راه ندم 

من مادرشوهرم سر بچه اولم یک ماه خونم بود.مث پادوش شده بودم.نمکو بده .ادویه رو بده .روغن رو بده.همون هفته اول با مادرم هم بحثش شد.که اینجا خونه پسرمه🤭.بالاخره یه جوری ردش کردم رفت.دیگه سر بچه های بعدیم خبرش نکردم و حتی بارداریم رو ماههای آخر میفهمید .روز زایمانم رو هم حتی به همسرم دقیق نمیگفتم.خلاصه که همه مادرشوهرا همینن.

نمیشع مثلا چن وخ کاری ب کارش نداشته باشی؟؟

همه چیز بستگی به فرهنگ خانواده شوهرت داره ، ما چند ماه قبل زایمان بحث ها شروع شد!  این اسم ها چیه می خواهید رو بچه بزارید باید اسمی که می می گیم بزارید، سیسمونی چی خریدین،  چرا گوسفند نکشتید؟ چرا فامیل ما رو دعوت نکردید ، چرا بچه رو شیرخشکی کردید،  ما باید هر روز باید بیاییم بچه رو ببینیم ، عروسمون زورش میاد ما بچه رو بغل کنیم، بچه مال خانواده شوهره ، بچه قیافه اش به فلانی رفته ، بچه ات زشته، بچه ات .....

وای منم مث تو ام تا دیروز فک میکردم من آدم بدیم ک بعد بچه زندگیمون به دعوا گذشت ولی اینجا حس میکنم تنها نیستم از عذاب وجدانم کم میشه اینو گفتم ک تو هم کمتر خودتو اذبت کنی 

من ک انقد پدرشوعر بی شرفی دارم ک شوهرمو پر میکرد یه جنیگ بود خونمون بیا ببین من ک حلالش نمیکنم 

مامانای بچه کوچیک الان که دوره خوشی تونه بچه تا کوچیکه نمیفهمی چه مسوولیتی داره.. بزار بره مدرسه  نوجوون بشه بخواد بره دانشگاه و کار و هزار بدبختی دیگه اونوقت ببینمتون که حرف از سختی نوزادی میزنین 

کلا زندگی با بچه رو ارتباطت با همسرت کاملا تاثیر گذاره و هرچی بچه بزرگتر مییشه این تعارضا متاسفانه بیشتر میشه از الان باید پوستتو حسابی کلفت کنی و افسار زندگی رو دستت بگیری   اون دوران دونفره گذشته عزیزم

چقد بد واقعا حق ما زنا نیست اینا