روزی هزار بار اسباب بازیها رو جمع میکنم،این روزا هم بند کرده به ماشا،میشا،همش می خواد منم باهاش ببینم،آخه چند بار چقدر
وقتی خیلی کوچولو بودن و باید بالاسرشون می بودم تا میخوابیدن هیچ کاری انجام نمیدادم و فقط میخوابیدم
از کارهای خونه میزدم تا استراحت کنم
یه کم که بزرگ شدن با اسباب بازی،وسایل های آشپزخونه سرگرم میکردم یا اکثرا روی صندلی غذا میذاشتم تو آشپزخونه و کارهام رو انجام میدادم
البته وقتی دوتا شدن تقریبا من وقتم آزاد شده مدام با هم بازی میکنن
اصلا کاری به من ندارن،سه سال فاصله دارن
خونه رو تمیز میکنم ولی تمیز نمیمونه،مرتب میکنم ولی مرتب نمیممونه🥲باید یکم نسبت به این مسئله بیخیال باشیم چون هیچ کاری نمیشه کرد
راستی شبا چند تا قصه میگید ؟برای بچه ها تون
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
38 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
