داداشم یه خروس داشت از موقع ای که جوجه بود پیشش بود تا موقعه ای که رشد خروس کامل شد بزرگ شد همه فکر ذکرش خروس شده بود مامان بابام دیشب تصمیم گرفتن خروس سر ببرن که بریدن صبح شد داداشم برای مسواک رفته بود دید تویه حیاط خونه رفت پیش لونه خروسش دید نیستش با اعصبانیت اومد پیش من گفت خروسم کجاست من هیچی نگفتم تا اینکه بابام گفت سرش بریدیم داداشم از اون لحظه نه شام میخوره نه اب نه غذا حتی گریه هم نمیکنه فقط میخوابه ۱۷ سالشه دیروز صبح سر بریدن الان دو روزه هیچی نخورده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
مامان من ی مرغ داشته از جوجگی بزرگش کرده بود عموش اینا اومدن خونه شون سربریدن خوردن از مدرسه اومده دیده الان 51سالشه هنوز فراموش نکرده یادش میوفته برا منم تعریف کرد گریه کرد :))))
خیلی اشتباه کردین مگه از مغازه نمیشد خرید
من آنگه که گردم به مستی هلاک به آیین مستان بَریدم به خاک/ بـه تـابـوتـی از چـوبِ تـاکـم کـنیـد به راه خرابات خاکم کنید/ بــه آب خــرابـات غســلــم دهــیـد پس آنگه برِ دوشِ مستم نهید/ مـریـزیـد بـر گـور من جز شـراب میارید در ماتمم جز رباب/مـغـنـی ، مـلـولـم٬ دوتـائــی بــزن به یک تائی او، که تائی بزن/ بزن چنگ در پرده ارغنون رهایم کن از چنگ دنیای دون /مبادا عزیزان که در مرگ من بنالد بجز مطرب و چنگ زن /تو خود حافظا سر ز مستی متاب که سلطان نخواهد خراج از خراب نزادی مرا کاشکی مادرم وگر زاد مرگ آمدی بر سرم که چندین بلاها بباید کشیدز گیتی همی زهر باید چشید🌤 گوا شیرگیرا یلا مهترا دلاور جهاندیده کنداورا کجات آن دلیری و مردانگی کجات آن بزرگی و فرزانگی کجات آن دل و رای و روشنروان کجات آن بر و برز و یال گران کجات آن بزرگ اژدهافش درفش کجا تیر و گوپال و تیغ بنفش نماندی به گیتی و رفتی به خاک که بادا سر دشمنت در مغاک