خوب بگی که چی بشه. نمک رو زخمش میپاشی؟
بحث فرق می‌کنه
هم‌زمان خواستگار نبودن
پسر اولی خیلی سال پیش خاطرخواه و عاشق دوستم بود
همکارشم این موضوع را کاملا میدونست
همکارش با سیاست و اصرار فراوان مخ دوستمو زد
دوستم همیشه می‌گفت من ازدواج نمی‌کنم اگر کنم فقط با فلانی همون پسر فامیل که عاشق دوستم بود ازدواج میکنم
همکارش اینو میدونست و خیلی اصرار کرد
سیاست به کار برد راضیش کرد مخشو زد
اون کسی که عاشقش بود از بچگی عاشق دوستم بود
دوستم خودش قبول داشت بهترین گزینه ممکنه براش هم پسر خوب و عاشقی بود هم خانواده فوق‌العاده خوبی داشت
دوستم به عنوان گزینه اول برای زمانی که بخواد ازدواج کنه نگاهش میکرد...
اما همکارش به علم به همه اینا اومد وسط با اصرار فراوان با سیاست با هزار نقشه متفاوت دوستمو گول زد و خامش کرد
اون کسی که عاشقش بود از بچگی عاشق دوستم بود
دوستم خودش قبول داشت بهترین گزینه ممکنه براش هم پسر خوب و عاشقی بود هم خانواده فوق‌العاده خوبی داشت
دوستم به عنوان گزینه اول برای زمانی که بخواد ازدواج کنه نگاهش میکرد...
اما همکارش به علم به همه اینا اومد وسط با اینکه میدونست یکی هست اینجور عاشق دختره است دختره هم نظرش بهش مثبته با اصرار فراوان با سیاست با هزار نقشه متفاوت دوستمو گول زد و خامش کرد
معلومه همکارش که به چنین دختری که معشوق یک نفره و شرایط داشت اونا را به سمت ازدواج میبرده چشم داشته اومده وسط آدم سالمی نیست
عزیزم چون تعهدی در کار نبوده نمیشه گفت دومی چرا اومده عشقشو ابراز کرده اگه دوست شما با پسرخالش ازدواج کرده بود بعد اون آقا میومد مخشو میزد کارش کار درستی نبود که به زن کس دیگه ای چشم داشته اما دوست شما اینطور که گفتید رابطه رسمی با پسرخالش نداشته پس نمیشه گفت چون یه مردی عاشق یه زنیه پس هیچ مرد دیگه ای هم نباید عاشق اون زن بشه. دختر خاله شمام حتما خیلی علاقه به پسرخالش نداشته وگرنه مخش زده نمیشد
آره وقتی مردی ندونه طرف یکی دیگه دوسش داره مشکل نداره
ولی آدم ذره ای انسانیت داشته باشه وقتی ببینه طرفو یکی دیگه دوست داره و این علاقه در جهت مثبت پیش روی می‌کنه
نباید بره وسط
وقتی کسی چنین انسانیت چنین درک چنین ذاتی نداره به درد زندگی مشترکم نمی‌خوره
