منم دقیقا همینطور بودم البته من خیلی شدیدتر بود، هرشب رو با استرس و تپش قلب از خواب میپریدم چون هرشب به مدت یک سال و خورده ای خوابشو میدیدم حتی اگه روز هم میخوابیدم خوابشو میدیدم جوری ک وقتی از خواب میپریدم میزدم زیر گریه💔یک سال طول کشید و بعد از یه سال دیگه برام مهم نبود و ازش متنفر شدم و سپردمش به خدا انشالله تموم اون روزایی ک به من گذشت حداقل نصف اون حس و حالم برای اون بی همه چیز پیش بیاد، بیشرف بعد دو سال بهم خیانت کرد... ولی خب گذشت الان دو سال و خورده ای نزدیک سه سال ازش گذشت و هنوزم فندکی ک ازش گرفتم به عنوان تنها یادگاری ازش دارم و مطمعنم یه روزی میکوبونمش تو صورتش. الانم با کس دیگه ای تو رابطم و بشدت عاشقمه جوری دوسم داره ک حتی از خونوادم هم ندیدم اونجوری دوسم داشته باشن. خلاصه همش میگذره عزیزم بهت قول میدم. منم زمانی ک مثل تو بودم همش میگفتم امکان نداره بگذره و همش غصه میخوردم ولی الان نگام کن میبینی ک دارم میگم گذشت و رفت. قول میدم بهت میگذره فقط صبوری کن و بیشتر با خدا وقت بگذرون