2733
2734
عنوان

بیاین یه خاطره از شب عروسی فامیلمون بگم😂

| مشاهده متن کامل بحث + 855 بازدید | 17 پست

ی عروسی دعوت بودم

عروس دوماد رقص تانگو داشتن

بعد وسطای رقص 

ی دست ب پشت کمررو ی دست رو شونه طرف مقابل گذاشتن و دور میخوردن

دوماد از استرس بود یا هرچی 

دستشو بجا اینکه بذاره رو شونه عروس 

گذاشته بود رو م م ه اش

یعنی مرده بودیم از خنده

مهمون ها چرا اونجا بخوابن؟؟؟ بعد از عروسی مگه بر نمی گردن خونه شون؟؟ هر مردی مگه چند تا زیر شلواری ...

کارآگاه شرلوک هلمز

من جواب سوال هاتون و میدم

خونه شون طبقه ای بود

مهمونا از تهران اومده بودن شهرستان

و احتیاجی نبوده به زیرشلواری ایشون

خودشون اهدا کردن😂😂😂😂😂😂😂

جز تو هر درست دیگری اشتباه است..

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687