وقتی ۱۶_۱۷سالم بود من کنکور داشتم ،بخاطر یه سری شرایط نه مامانم منو درک میکرد نه من اونو درک میکردم
منم تواوج بلوغ بودم حساس بودم
مامانم همراهیم نمیکرد منم شب بود تلفنو برداشتم زنگ زدم مدیر مدرسه گله و شکایت
مامانم پشت تلفن هی شروع کرد به من حرف گفتن
و منو با دست هی هل میداد
منم تلفنو قطع کردم
گرفتم زدمش هلش دادم پرت شد روزمین چند بار با دست محکم زدم تو سرش
سرزنش نکنید بخدا الان ۲۲ سالمه
خودم ب اندازه موها سرم معذرت خواهی کردم اما نمیدونم چرا هنوزم ک هنوزه ماامانم یادش نرفته
من شرمندشم من سرافکنده م بخاطر کارم
الان چند ساله پشت کنکورم
دعا کنید خدا این امتحانو از جلو راهم برداره
دعا کنید بیشتر از این شرمنده مامانم نشم😭😭😭😭بریدم بریدم،جوونیم ،زمانم 😭😭